Friday, June 30, 2006

تابوهای غیر قابل گفتگو شماره 2


چندی ایست که به لطف چند نابغه اینترنتی !!! ایرونی ، مقاله ائی پُر از فحش هائی سراسر جنسی به زنان و همجنسگرایان نوشته میشه ...من فکر میکنم که صاحبان این گونه تفکر ها که عموما از مردان تشکیل میشوند از بی اعتماد ی شدید ی رنج میبرند وگرنه متفاوت بودن گرایشات جنسی در قرن 21 هرگز نباید باعث اینهمه عقده گشایی بشه !...شمائی که نمیتونید به حقوق اولیه افردا ( گرایشات و تمایل های جنسی ) احترام بگذارید فرق چندانی با " احمدی نژاد " ها و خمینی ها ندارید ... متاسفم برای افرادی که عقده های سرکوب شده جنسی خودشون رو با فحش دادن به دیگران جبران میکنند ...شاید روزی یاد بگیرند که تفاوت های فردی جزئی از زندگی انسانها رو تشکیل میده و هرگز شخصی نباید به خاطر همجنسگرا بودن و ... جوابگوی دیگران باشه ...

Wrong Rooms a True Story

" تابو " ی غیر قابل گفتگوی

ستم تاريخی بر عليه زنان

همجنسگرا : مجرم، بيمار، منحرف يا ...؟

پی نوشت :
عکس بالا تقدیم به اون دسته از ایرونی هائی که فکر میکنند تنها هستند ! فوبیای ضد همجنسگرایان مختص به مسلمون ها نیست ! شاید با دیدن عکس " پوپ " ( رهبر کاتولیک های جهان ! ) از اینکه متحدان فکری شما اکثر سنتی ، بنیاد گرا ، متحجر ، کم مغز و بی مغز هستند کمی شاد شوید !
این عکس رو هم که قبلا در بالای این پست گذاشته بودم به درخواست چند دوست اینجا میگذاریم که نوشته اش هم خونده بشه ... !

Monday, June 26, 2006

1st day of Tennis in Wimbledon - 2006


از امروز بازی های تنیس ویمبلدون شروع شده و به علت باران فراوان در اولین روز بازیها تمام زمین ها رو با کاور پلاستیکی پوشونده اند و تا این ساعت
( 5 عصر ) هنوز هیچ بازی کاملی صورت نگرفته !
چند هفته ای مشغول تنیس خواهم بود :-)
در سایت رسمی باشگاه تنیس ویمبلدون میتونید تمام بازی ها رو آن لاین تماشا بکنید .

Wednesday, June 21, 2006

آتش شعله بَرکش ... شعله دم فرو مَکش

دیروز سالگرد تظاهرات 30 خرداد سال 60 بود و من به یاد اون روز و دوستانی که با هم به تظاهرات رفته بودیم و دوستانی که دیگر در یبن مانیستند بودم ... دیشب خواب بسیاری از دوستان دوران تین ایجری رو دیدم ..دوستانی که با هم کوه میرفتیم ..تظاهرات های اونموقع ...سفر 4 روزه به جنگل های سیاهکل ...من یک پسر 13 ساله بودم و در اکثر اوقات جوانترین فرد گروه ... حیف که همون سال 60 پس از پلیسی شدن اوضاع جامعه ، مجبور شدم تمام عکس هائی که با دوستان عزیزم در کوه و جنگل و ...انداختیم نابود کنم ..امروزه در این ور دنیا یاد هلن ، سوزان ، بهروز ، مینا ، آیروش ، روزبه ، مازیار ، آزیتا ، کیوان ، محمد ، فرزاد ، علی ، مهرنوش ، رضا ، کیهان ، بهمن ، تهمینه و ...و...و... برای همیشه در قلب من خواهند ماند ... یاد اون شبی که 30 نفری به کوه رفتیم و شب در جنگل کارا تا صبح بیدار موندیم و در کنار آتش سرود خواندیم و گپ زدیم ... اون آخرین باری بود که جمع ما تونست با هم باشه و هفته بعدش که 30 خرداد بود و همه پراکنده ..مخفی ..زندانی .. اعدام و .. شدن !

آتش شعله برکش
شعله دم فرو مکش

Tuesday, June 20, 2006

? Who is God

:Part of our conversation with few friends in the pub

! Sally : oh no ! my God
? Me : who
! John : You know , The God
? David : right , who is God
Me : well , You know when you want something really badly, really really badly. And you pray that you will be able to get it. Well, God is the one that ignores you
! David , Sally , John & I : Laughing so loud and we're bursting into tears

Thursday, June 15, 2006

مردم بی دفاع ...دشمن مسلح !

من هنوز هم بر این باورم که راه و روش مبارزه در ایران باید عوض بشه ... وقتی که دشمنان مردم به هرگونه سلاحی ، حتی سلاح هسته ای و شیمائی مسلح هستند ، مردم برای مبارزه جدی و سرنگونی باید مسلح شوند وگرنه همین وضع ادامه خواهد داشت ... مبارزه پارلمانی مکان و شرایط خاص خودش رو می خواهد که در ایران –اسلامی - دیکتاتوری چنین شرایطی وجود نداره ... وقتی نیمی از مردم ( زنان ) حتی حق کاندایدا شدن برای ریاست جمهوری ندارند ... وقتی برطبق قوانین رسمی کشور !!! نیمی از مردم شهروند درجه 2 و درجه 3 محسوب میشوند ...وقتی قانون اساسی کشور اینقدر ارتجاعی است ...وقتی دولت حاکم حتی به قوانین ارتجاعی خودش هم پای بند نیست و تجمع مسالمت آمیز رو به خون میکشه ...وقتی ...وقتی ... وقتی خاتمی ها پس از دهه سیاه 60 و اعدام ها و کشتار های وحشیانه توسط دولت و .... یکباره " اصلاح طلب " میشن و در 8 سال ریاست جمهوری حتی کوچکترین اشاره ای به کشتار بیش از 150000 زندانی سیاسی در طی قدرت همین حکومت نمیکنند ..وقتی در قرن 21 و در دولت مثلا " اصلاح طلب " هنوز زنان ایرانی " سنگسار " میشن ...راه دیگه ای به جز " مبارزه مسلحانه مردمی " پیش روی ملت نیست . نبرد نابرابر به پیروزی ختم نمیشه ...



یکی از بهترین نوشته هائی که در حاشیه تظاهرات 22 خرداد زنان خوندم حتما بخونید و لطفن بدون تعصب بخونید !

Wednesday, June 14, 2006

! Happy Birthday Che

14 جون زاد روز تولد برزگ مردی است که قلبش همیشه برای مردم و رهائی مردم می تپید و جانش را فدای ارمانش و رهائی ملت در ستم کرد ... رفیق " ارنستو چه گوارا " ی آرژانتینی برای رهائی مردم شیلی و کوبا جنگید و جانش را فدا کرد ..." چه گوارا " اهل سفر بود ... رفیق " چه " نمونه کاملی از تفکر فرا جهانی بود ... بی خود نیست که ماموران " سیا " ی امریکا پس از سالها برنامه ریزی ، کلی هزینه و گسیل کردن نیروهای نظامی امریکای به چند کشور برای دستگیری رفیق " چه " حتی ترسیدند که محل دفن وی را به مردم اطلاع دهند ... " چه " در نبردی نابرابر در جنگل پس از اتمام مهمات گروهشان در مقابل ارتش و نیروهای ویژه امریکائی در درگیری جان سپرد و نامش و یادش برای همیشه در قلب های انسان های آزادیخواه جهان باقی ماند ..او براستی یک " قهرمان " بود . دوست عزیزی برام این کلیپ رو فرستاد که پیشنهاد میکنم حتما ببینید .

Tuesday, June 13, 2006

Bike ride

سالیان هست که چرخ سواری میکنم و چند سال از دوران دانشجوئی در تمام سال فقط از دوچرخه استفاده میکردم ... چرخ سواری در تاریکی شب ، هوای بارونی و هوای خوب و بد هم تاثیر زیادی برام نداشت ... چند سال پیش کم کم بنا بر تغییر زندگی شخصی ام و بالا رفتن سن ! و سر کار رفتن با کت و شلوارو کروات ! و هزار بهانه دیگه ! ...چرخ بیشتر وسیله ای شد برای روزهای آخر هفته و البته فقط روزهائی که هوا بهتر بود و زیاد قرار نبود خیس بشم !البته چرخ سواری خطراتی رو هم داره ! یادش بخیر اون سالی که با 7 تا از دوستانم از لندن تا پاریس رو با چرخ رقتیم و کلی هم لذت بردیم ... امسال دوباره به سرم زده که در اواخر ماه اگوست با دوچرخه به پاریس بروم فعلا 3 نفر هستیم و اگه کسی قصد همراهی داره خبرم کنه ! دیروز دوچرخه جدیدی خریدم و قصد دارم که ماشینم رو بفروشم و دوباره چرخ سوار حرفه ای بشم ! انگار چرخ سواری روز شنبه باعث شده که بیشتر به فکر محیط زیست و سلامتی و ...باشم تنها مشکلی که دارم این هست که وقتی چرخ گرون میخری بیرون از خونه پارک کردنش همیشه امکان دزدیدنش هست که البته با 2 قفل گنده امیددارم که کسی جرات نکنه طرفش بیاد ! توی 20 سال اخیر تا حالا 4 تا چرخ از من دزدیدن ! ولی خوب من که به این زودی ها از رو نمی رَم !

Monday, June 12, 2006

تظاهرات مسالمت آمیز به خون کشیده شد ...

برای دختران ، زنان ، پسران ، مردان و ..تمام مبارزانی که بار د یگر فریاد برابری و آزادی رو در قلب پایتخت سرکوب شده – اسلامی فریاد کشیدند .

... هرکه در جان و دلش قطره ای خون آزادی خواهی است


عکسهای آرش تلخ ، اما گویا ترین هستند ... شرمتان باد ملاهای زن و مرد ... شرمتان باد مزدوران حقیر ...

Friday, June 09, 2006

! The World Naked Bike Ride

فردا روز جهانی چرخ سواران لخت هست ! هدف این گروه تشویق بیشتر مردم به چرخ سواری هستن و کمک کردن به هوای تمیز تر و استفاده کمتر از ماشین و ... من 2 سال پیش برای شرکت در این تظاهرات دوچرخه ای رفتم ! امسال اینقدر اوضاع این آلرژی لعنتی بده که نمی تونم ریسک بکنم ...البته شاید کلی قرص بخورم و بعد ش هم با پرروئی برم ! امروز تازه کمی بهتر شدم و باید مواظب باشم . فیلم کوتاهی در همین مورد رو ببیند . محل و زمان شروع برنامه در لندن . عکس های چرخ سواری پارسال لندن
آدرس بقیه شهر های دنیا .


پی نوشت :
برنامه به خوبی برگذار شد و امسال حدود 2000 نفر زن و مرد لخت در مرکز شهر لندن به مدت 2 ساعت چرخ سواری کردن .. برخورد مرد رهگذر و توریست ها عالی بود ... چند تا عکس از روز شنبه .

Thursday, June 08, 2006

...run … run … run

دیروز دوباره زندانی هوای آفتابی بودم وتمام روز از خونه بیرون نیومدم ! این آلرژی لعنتی آخرش هم کار دستم میده ! قبلا میگفتن هر چی سن بالاتر بره آلرژی ها کمتر میشه ولی در مورد من از شانس بد برعکس هست ! باید مثل این ماشین با سرعت زیاد ازش فرار کنم ..شاید روزی موفق شدم !

Wednesday, June 07, 2006

All over the world

Love is universal
&
!I’m citizen of the world

Tuesday, June 06, 2006

باید یکی شویم


از زمان تدوين قوانين در انقلاب مشروطه، طي 100 سال گذشته، تلاش زنان ايراني همواره متوجه دستيابي به حقوق برابر و انساني بوده است. اما با وجود تمامي اين تلاش ها، در کليه قوانين از جمله قوانين مدني و جزايي، حقوق اوليه زنان همچنان ناديده گرفته شده و بن بست هاي قانوني بسياري را بر زندگي زنان جامعه ايراني تحميل کرده است.
ما زنان در 22 خرداد سال گذشته يک دل و يک صدا اعتراض خود را به کليه قوانيني که حقوق زنان را نقض کرده ابراز داشتيم اما مطالبات بر حق ما همچنان بي پاسخ مانده است. بدين سبب امسال نيز در پيگيري قطعنامه 22 خرداد سال گذشته دوباره گرد هم خواهيم آمد و خواسته هاي مشخص خود را از جمله منع چندهمسري، لغو حق طلاق يکطرفه مرد، حق ولايت و حضانت بر فرزند توسط پدر و مادر به طور مشترک، تصويب حقوق برابر در ازدواج (مانند حق بدون قيد و شرط اشتغال و حق تابعيت مستقل زنان متاهل و...)، تغيير سن کيفري دختران به 18 سال، حق شهادت و ديه برابر، و لغو قانون قراردادهاي موقت كار و ديگر قوانين تبعيض‎آميز اعلام خواهيم کرد.
از اين رو از همه شهرونداني که به نقض حقوق زنان در قوانين موجود اعتراض دارند مي خواهيم به گردهم آيي که به اين منظور در روز دوشنبه 22 خرداد ماه 1385 (ساعت 5 الي 6 بعدازظهر در ميدان هفت‎تير) برگزار مي‎شود بپيوندند.

به نقل از سایت " زنستان "

Monday, June 05, 2006

آهای آهای یکی بیاد از مرگ اهریمن بگه

آهای آهای یکی بیاد از مرگ اهریمن بگه
از مرگ اهریمن بد ..

گویند اهریمن بَد در داستانهای تخیلی میزیسته ! ولی مردم ایران 27 سال اهریمن های واقعی رو تحمل کرده اند … سردمدار اهریمن نان چند سال پیش به ایران برگشت و پس از کلی کُشت و کَشتار و ویرانی خودش به درک واصل شدولی تفکرش هنوز پابرجاست …

روزی داستان های واقعی و جنایت کاری های این اهرین بر همه روشن بشه زیاد دور نیست ... روزی که مادارن داغدار داستان زندگی فرزندانشان رو بازگو کنند ... فرزندانی که پدارن و مادران خود رو در زندان ها از دست دادند ... همسران جوانی که شوهران شان رو در جنگ طبلی های اهریمن از دست دادند ... دختران جوانی که فقط به خاطر اندیشه متفاوت پس از سالیان شکنجه قبل از اعدام به دستور اهریمن و توسط مردان خدا مورد تجاوز قرار گرفتند.پسران نوجوانی که با کلید بهشت و به دستور اهریمن به روی میدان ها ی مین رفتند و گوشت دَم توپ آغا زاده ها شدند ... پسران جوان و مبارزی که حتی قبل از اینکه به سن قانونی برسند به خاطر چند نشریه و اعلامیه به جوخه های دار سپرده شدند ... اهریمنی که بهشت زهرا ها را آباد کرد و در تمام کشور ایران خاوران ها ساخت ... ستم های اهریمن پایانی نداست و مدتی قبل از مرگش دستور اعدام بیش از 15 هزار زندانی سیاسی رو صادر کرد و سپس جام زهر رو نوشید !
پس از مرگ اهریمن دفتر شعری چاپ شد که به وی نسبت داده میشد ! دروغ های شاخدار اهریمن و اطرافیانش روی هیتلر رو سفید کرده ...
من به خال لب ات ای دوست گرفتار شدم !!!

آهای آهای یکی بیاد از مرگ اهریمن بگه
از مرگ اهریمن بد ..

Sunday, June 04, 2006

ملا " شیرین " هنوز به عبادت " خاتمی " مشغول هست !

مراسمی که توسط " Stop the War Coalition " برگذار شد به نظر من بیشترین هدفش تبریه کردن دولت ایران بود . اولین سخنران " Tony Benn " مرد نازنینی که هیچوقت از سخنانش خسته نمیشم بود که مثل همیشه با جنگ مخالفت کرد و با بیان تاریخچه ای از ایران و اشاره به " دکتر مصدق " و سرنگونی اش توسط امریکا و جایگزین کردن شاه شروع شد و د رخاتمه مخالفت خودش رو با دولت ملای های ایران اعلام کرد . پس از اون خانم " زیبا میر حسینی " که قبلا یک فیلم مستند در مورد " طلاق به سبک ایرانی " از ش دیده بودم شروع کرد به کلی آمار دادن از اوضاع زنان ... و در نهایت اینکه من چند روز پیش در ایران بودم و زنان ایرانی حجاب ندارند و کسی کاری با کسی نداره و زنان ما موفق هستند و ...و... البته همه اینها رو مدیون دولت ایران هستیم ! پس به ایران حمله نکنید ؟! مزخرفاتی که میگفت اندازه نداشت ! ... نمیدونم چرا وقتی یک از حاضران شعار داد که " شرم بر تو زیبا دروغگو " ( Shame on you liar ) اون مثل بید به خودش میلرزید ( بعدا معلوم شد وی از فعالین جنبش دانشجوئی در ایران بوده ) سخنران بعدی خانم " الهه رستمی " از اساتید دانشگاه در انگلستان بود که به زیبائی به مبارزه زنان درایران اشاره کرد و سرکوب رو کاملا توضیح داد . وی ضمن مخالفت با حمله به ایران گفت که دولت ایران سرکوبگر هست . پس از اون "Lindsey German " سخنانی ادا کرد که بسیار واقعی تر از مزخرف های بافته شده میر حسینی و عباد ی بود . در خاتمه ملا شیرین عبادی افاضاتی فرمود . حرف هائی بسیار کلیشه ای گاهی زیبا و گاهی سراسر غلو ! ایشون با حمایت تقریبا همه جانبه از دولت ایران گفت " مردم ما خواستار رفورم هستند و هیچ خشونتی رو قبول ندارن و اپوزیسون ما هم مسلح نیست ! ( لابد امثال خودش اپوزیسون ایران هستند ! ) یعنی این خانم خرفت نمی دونه که بیش از 150 هزار نفر از اعضا و حتی نوجوانان طرفداران اپوزیسون مسح و غیر مسلح رو همین دولت اسلامی طی 27 سال اخیر اعدام کرده ؟ البته برای اینکه زیادی به احمدی نژاد رو ندهند ایشون آرزو کردن که زندانیان سیاسی همگی آزاد بشوند ! در زمان خاتمی ملا شیرین فقط از زندانیانی که در امریکا بودند صحبت میکرد چون لابد در دوران ملا خاتمی اصلا زندانی سیاسی نداشیتم و قتل های زنجیره ای و بگیر و ببند های روزنامه نگاران هم که اصلا مسائل مهمی نبوده اند و نیستند !!!! حالا ایشون برای شاخ و شونه کشیدن برای احمقی نژاد یکباره یاد زندانیان سیاسی افتادن ! در طی سخنان 15 دقیقه ای 3 بار از خاتمی یاد کرد و معجزه هایش !؟!؟ در خاتمه هم نتیجه گیری کردند که مردم ایران بو یژه زنان ایران باید فقط " مبارزه قانونی " بکنند تا کم کم " شورای نگهبان " به خواسته ای مردم تن بدهد . نمیدونم ملا شیرین اسم اعتراضات گوناگون در ایران از جنبش دانشجویی تا خوزستان و اعتصابات اتحادیه کارگران و شورش های اخیر تبریز و ... چی می نامند ؟ لابد تغییری برای رفورم و برگرداندن خاتمی به مسند قدرت ؟!؟ خانه از پای بست ویران است و ملا شیرین در بند نقش ایوان هست ! ایشون که با کل نظام " ولایت فقیه " مشکل خاصی نداره چطور به خودش جرات میده که از بلندگوهای بین اللملی از جنایتکاران اسلامی دفاع بکنه ؟ من هم میدونم که جلسه برای محکومیت دولت ایران تشکیل نشده بود ولی قرار هم نبود ضمن مخالفت با سیاستها ی امریکا از ملا ها دفاع کنند !
برای چند نفر از مسئولین سایت ( که شخصا میشناسم ) " Stop the War Coalition " ای میلی فرستاده ام و مراتب اعتراض خودم رو اعلام کرده ام من با تمام توانم سعی خواهم کرد که نگذارم بار دیگر اینگونه فرصت طلبان از این تریبون استفاده بکنند !
! البته این سخنرانان آنچنانی به دعوت گروهی به نام " Action Iran " دعوت شده بودن که خود این گرو ه هم گویا فقط با حمله امریکا مخالفند و انگار دولت ایران واقعا دولتی مردمی است که مورد ظلم واقع شده ! دختر خانمی با لباس سنتی ایرونی و با تنبک آهنگ " Fever " رو اجرا کرد با صدای بسیار بد و ریتمی مزخرف بیشتر حاضرین میخندیدند ! بعد از گند زدن به موزیک ایرانی در لُس انجلیس چشمم به مثلا ترکیب ساز سنتی با شعر های غربی روشن ! گویا بعضی ها فکر میکند چون متفاوت هستند حتما جالب هستند ! برنامه ایشون چیزی شبیه مخلوط کردن " شله زرد " با " آش رشته " بود که اتفاقا هر دو رو بسیار دوست دارم ولی اگر مخلوط شوند نخواهم خورد !

عکس هائی از مراسم که مهرداد گرفته
Shirin Ebadi at Friends House in London, 2 June 2006

Saturday, June 03, 2006

رئیس جمهور سرزمین آریائی !


بدون شرح


پی نوشت :
دیشب در میتینگ " مخالفت با حمله به ایران " ملا شیرین عبادی – خاتمی سخنان گوهرباری افاضات فرمودند که بعدا سر وقت خواهم نوشت !

Friday, June 02, 2006

پیاده روی شبانه

دیشب با دوستی که روزهای آخر بار داری رو میگذرونه برای چند ساعتی پیاده روی و گپ زدن بیرون رفته بودم ... بعد از شام در یکی از رستوانهای ترکی مورد علاقه ام برای پیاده روی رفتیم ... هوا هم از خوش شانسی ملایم بود و تا ساعت 4 صبح دست در دست قدم زدیم ... من هرگز دوست نداشته ام بچه داشته باشم و این دوستم هم قبلا علاقه زیادی به بچه دار شدن نداشت ولی در سن 34 سالگی بسیار علاقمند بود که حداقل یک فرزند داشته باشه ! فکر کنم همون " Biological clock " کار خودش رو کرده ! فارسی اش رو هم نمیدنم ! حال که روزهای آخر بار داری رو میگذرونه به نوعی پشیمون شده که بااومدن بچه دست و پام گیر خواهد بود و ... سعی کردم کلی دل داریش بدهم ... توی رستوران گارسون میگه مبارکه ! کی پدر میشی ؟؟؟ گفتم ! هیچوقت ! با تعجب به " دریا " اشاره میکنه و میگه ولی دوست دخترت بار داره ! بدجنسی ام گل میکنه و میگم بچه مال من نیست ! ( البته دروغ هم نگفتم ) چشماش 4 تا میشه ! ... ساعت 12 شب که بیشتر مشتری ها رفتن با یک گارسون دختر میاد سر میز ما برای چت ! و البته فضولی ... کلی سرکار میگذاریمشون و بعدش میگم بابا این فقط دوست من هست و پارتنراش بابای بچه اش هست ! که الان هم توی خونه مشترکشون نشسته ! با یک چشمک میگه پس شما ها دزدکی میان بیرون ! امان از فضولی شرقی ها ! میخندم و میگم ببین من زیاد به این رستوران میام و گارسون دختر با سر تائید میکنه ! میگم برام مشکل درست نکنید ها ؟ دختر که دیگه نمی تونه بیش از این خودش رو کنترل کنه میپره وسط و میگه ولی شما ها فارسی حرف زدید ! توی ایرونیها هم این چیزها هست ؟ گارسون پسر میپرسه مگه مسلمون نیستی ؟ با جدیت جواب میدهم که من مسلمون نیستم و ... نیم ساعتی همراه بستنی خوردن باهشون شوخی میکنیم و بعدش واقعیت رو میگیم ! قیافه هاشو دیدنی بود انگار داشتن از شادی بال در میاوردن ... بعدش باهامون دوست شدن و 2 تا آبجو تُرکی مجانی هم برامون آوردن ! آخرش دختر ه میگه خوبه شد که چند تاایرونی " آزاد " ( حالا منظورش هر چی بوده !!! ) هم دیدیم البته معلومه که شما ها زیاد ایران نبودید ! یعنی میشه دختر و پسر با هم اینقدر دوست باشن و تا ساعت 4 بخواهند با هم بیرون باشن و پارتنز ایرونی دختر هم چیزی بهش نگه ؟؟؟ ... با کلی بغل و روبوسی آرزوی پسر کاکل زری ! ( فرزند" دریا " پسر هست توی اسکن بهش گفته اند ) میریم بیرون .... بعد از چند ساعت خنده و پیاد روی میرسیم خونه اشون ... یک چای ایرونی به زور به خوردم میدن ! لذت چرخ سواری ساعت 4:30 صبح ..هوای خُنک بهاری ... گوش دادن به صدای لئو نارد کوهن ... " Dance me to the children who are asking to be born" غروبی رو با دوستی قدیمی گذروندن ..فکر کنم 17 – 18 سالی میشه که با " دریا " دوست هستم و یاد اون شبی می افتم که برای اولین بار پس از سالیان میخواست بره ایران و تا خود صبح 300 بار بهم زنگ زد که تو رو خدا اگه فکر میکنی ایران خیلی بده هنوز وقت دارم ...من میترسم ...چطوری روسری سَرم کنم ؟من که بلد نیستم ! ... چه زود گذرند این روزها و ماهها و سال های عمر مان !

Thursday, June 01, 2006

Don't Attack Iran: Public meeting

فردا ساعت30 :6 بعدازظهر در " Friends meeting house " چندین سخنران از جمله شیرین عبادی بر علیه حمله امریکا به ایران سخنرانی خواهند کرد ...این برنامه توسط " Stop the War Coalition " برگذار میشود ..با شرکت در این برنامه مخالفت خود با ملا های دیکتاتور ایران و مخالفت با زورگوئی و سلطه طلبی دولت امریکا اعلا م کنیم .

زمان : جمعه 2 ماه جون ، ساعت 6:30
محل : Friends meeting house
نزدیکترین ایستگاه آندر گراند : Euston