Monday, July 18, 2005

viva Barcelona


هوای گرم ... شب زنده داری های پُر از خنده و صدای دوست ... ..دريا ... آفتاب داغ ...پارتی های لب ساحل ...سَنگريا ( شراب های محلی اسپانيائی ) نوشيدن های بی پايان ... موزهای زيبا ...و ... و .. همه ..همه دارن صدام می کنن ... 10 روزی به بارسلونا ميرم ...تا دوباره خورشيد رو بغل کنم ...تا بعد از اينهمه رخوت و سُستی نفسی تازه کنم ...


فراخوان کانون وبلاگ نويسان ایران برای آزادی فوری احمد سراجی

کشت و کشتار در مهاباد ...مرگی ادامه دار...سرکوب های 26 ساله... چرا بعضی ها فکر کردن با عوض شدن قاتل ميشه از قتل ها جلوگيری کرد؟
...اين کليپ عکس های جسد شکنجه شده " شوانه " مبارز جوان مهابادی رو داره
دير نيست دور نيست روز انتقام خلق

عکس های شوانه

وبلاگ همبستگی با مردم مهاباد

Saturday, July 16, 2005

از نفرتی لب ريز

ما نوشتيم و گريستيم
ما خنده کنان به رقص برخاستيم
ما نغره زنان از سرِِ ِ جان گذشتيم ...


کس را پروایِ ما نبود .

در دور دست
مردی را به دار آويختند.
کسی به تماشا سر بر نداشت .

ما نشستيم
ما با فريادی
از قالبِ خود
بر آمديم .

شاملو

Friday, July 15, 2005

آی آدمها ... که نشسته بر لب ساحل شاد و خندانيد

 


Thursday, July 14, 2005

...Paris … Dreams …memories



Beautiful Paris , is still one of my favourite city ! Galeries Lafayette Ceiling

Tuesday, July 12, 2005

استاديوم جديد تيم قوتبال آرسنال ...

برای من که هر گز در طول عمرم حتی يکبار مسابقه فوتبال رو کامل تماشا نکردم و هرگز در استاديوم فوتبال برای تماشا فوتبال نرفتم . ( کنسرت های موسيقی و برنامه های ديگه ای رو د راستاديوم های مختلف رفتم ) بد ترين خبر پارسال ساختن استاديوم جديد تيم معروف " آرسنال " در 5 دقيقه ای خونه ام بود ... بدليل ساختن استاديوم بزرگ در چند صد قدمی خونه من ، و رفت و آمد ماشين های بزرگ و ... مدتی است که چندين خيابون رو يک طرفه کرده اند و در اکثر ساعات روز ، ترافيک وحشتناکی در اين محل بوجود اومده ....مسيری که حداکثر 5 دقيقه ای هر روز صبح به استخر محلی ، هر روز صبح با رفتن به خيابون های اصلی و دور شدن راه و گير افتادن توی همون ترافيک لعنتی ! تقريبا 15 دقيقه از وقت من رو میگيره . هيچوقت از فوتبال خوشم نيومده بود و اين روزها تقريبا از اسم هرچی فوتباله متنفر شدم ! استاديوم جديد و در حال ساخت که خط هوائی امارات يکی از بزرگترين اسپانسر هاش هست و به همين نام هم اسم گذاری شده . استاديوم ، بسيار شيک ،بزرگ ، با کلی بار و رستوران ، کازينو ، هتلی برای اقامت ، و کلی فروشگاه و ... و ... خواهد بود ... که اميد دارم لااقل در روزهای غير فوتبالی ( فکر کنم هفته ای 2 بار فوتبال هست ) بتونم از امکاناتش استفاده بکنم و گرنه که بايد در آگوست سال 2006 تقريبا 1 سال ديگه فکر فروش خونه و فرار از اين محله باشم
. من ورزش رو دوست دارم و ورزش های زيادی رو با علاقه انجام ميدم ولی فوتبال هرگز جزو يکی از اون ها نبوده !

Monday, July 11, 2005

تراژدی دنباله دار ...نوشی و جوجه هاش

نوشی بدون جوجه هاش ...نوشی ، مادری که حق مادری رو از اون دزديدن ... نوشی مادری که به جرم " زن " بودن در کشور ايران بايد عذاب بکشه ... نوشی ها در ايران کم نيستند ...نوشی ها در ايران طبق قوانين مزخرف اسلامی – ارتجاعی، ايران هميشه " اسير " دست مردانی هستند که مردانگی اشان در کينه و خشونت و ترس دائمی خلاصه ميشه .. کاشکی کاری از دست من بر می آمد ... نامه نازی عزيز خطاب به پدر بچه های نوشی ...افسوس !

Sunday, July 10, 2005

سخنرانی شيرين عبادی در لندن

وضعيت حقوق بشر در ايران و خاور ميانه
شيرين عبادی
برنده جايزه صلح نوبل

زمان : چهارشنبه 13 جولای 2005
مکان : امپريال کالج لندن
آدرس :
Imperial College London, South Kensington campus, London SW7 2AZ

شرکت در اين جلسه رايگان هست

Saturday, July 09, 2005

18 تير سالگرد جنبش دانشجوئی گرامی باد

Friday, July 08, 2005

جنازه های متحرک ...جنازه ها ئی که " خداي تان " از شما راضی است

اسکلت های سرگردان و بی مغز ... بيچاره هائی که " اربابان زمينی و آسمانی اتان " با توسل به دين و مذهب و هزاران خرافات ديگه به جای شما تصميم ميگيرند و به جای شما زندگی میکنند ... شما چيزی جز يک " جنازه متحرک " نيستيد ...به رقصيد ...شادی کنيد ... به روی خون مردم بيگناه " چا چا " برقصيد ... شايد کمی از عقده های روانی سرکوب شده شما ارضا شود ...شايد خداي تان بهشت را کمی برايتان آب و جارو کند ... شايد چماق سرکوب مذهب کمی آرام تر بر سر نسل بعدی اتان بکوبد ...قطعا ، مرگ محتوم شما فرا ميرسد ... کشتار مردم بی گناه ... ايجاد ترس در جامعه و بمب گذاری های کور ... و ... شايد چند روزی زندگی مان را مختل کند ولی " هرگز " باعث همدردی مان با مغز های 2 گرمی ، پوسيده و تهی اتان نخواهد شد ... من مذهبی نيستم و خوشبختانه برای اديان " الهی " ؟!؟!؟ مافوق بشری هيچ ارزشی قائل نيستم ولی اين روزها حتی کسانی که گوشه چشمی هم به مذهب داشتند دارن از اسم خدا و دين و پيغمبر و ... متنفر ميشن ... خدا و دينی که بهتون اجازه ميده دست به وحشی گری بزنيد به درد خودتون می خوره ...بهشت خيالی ارزونی خودتون و ... " انسانيت و انسان " بودن از همه اين دين و آئين های الهی ؟!؟! بالاتره و متاسفانه شما ها هيچ بوئی از انسانيت نبرده ايد .

Thursday, July 07, 2005

انفجار در ايستگاه های قطار لندن

چندين انفجار با فاصله کمی در چند ايستگاه مهم مرکز شهر لندن ( سيتی ) نشان از حمله بزرگ تروريستی به شهر لندن هست . تمام قطار های زيرزمينی و اتوبوس های مرکز شهر بسته شده اند و امروز صبح شهر لندن چهره ديگری دارد . همه در حال تلفن زدن به همديگه و خبر سلامتی گرفتن هستند . برای اولين بار طی 12 سالی که تلفن موبايل دارم ، سرويس دهی خيلی از موبايل ها بهم ريخته . تا کنون بيش از 90 زخمی و 2 کشته گزارش شده که به احتمال زياد بر تعداد مجروحين و کشته شده ها اضافه خواهد شد .شهر حالات نيمه بسته گرفته و بيشتر ادارات در سيتی لندن تعطيل کرده اند و با نبود قطار و اتوبوس و هيچ وسيله نقليه ديگه بايد ساعتها پياده روی کرد تا به مقصد رسيد .در بيشتر پياده روها مثل تظاهرات جمعيت به هر سو ميروند . تمامی شواهد دال بر حمله گروه بنياد گرای اسلامی " القاعده " هست .روزهای غمگينی در پيش روست . خاطرات حمله به برجهای دوقلوی ، مرکز تجاری نيويورک در 11 سپتامبر سال 2001 داره زنده ميشه !
پی نوشت :
از صبح تا حالا بیش از 30 تا تلفن و تکست داشتم از چندین کشور و البته از لندن و بقیه شهر های انگلستان.دوستانم با نگرانی به من زنگ میزنند توی اینهمه سال تا حالا سیتی لندن رو به این ناامیدی و آشفته گی ندیده بودم . موبایلها دائم زنگ میزنند حال و روز همه خرابه سایه شوم مرگ و ترس بر سیتی لندن افتاده و احتمالا هم سیتی تا آخر این هفته نیمه باز خواهد بود . همش با تلفن به هم دلداری میدیم و منتظر خبر های بد تر و کشته شده های بیشتر هستیم . یکی از دوستانم که پزشک هست با گروه امداد به داخل ایستگاه قطار برای کمک به مجروحان رفته و از ظهر تا حالا هیچ کس خبری ازش نداره !
. منطق کور تروریست ها با هر اسم و نامی محکوم هست .هنوز انگشت اتهام به سوی گروه های بنیاد گرای اسلامی است . انگار در سایه شوم مذهب و خرافات فاجعه دیگری آفریدند تا جایشان در بهشت خیالی کمی بزرگتر شود !افسوس بر این همه تحجر فکری غار نشینان بی مغز و صد افسوس که قربانیان همیشه از انسانهای بیگناه هستند .

Wednesday, July 06, 2005

المپيک سال 2012 در لندن


پس از مدتها رقابت مابين شهر های نيوريوک ، مسکو ، پاريس و لندن بالاخره امروز لندن همه شهر ها را پشت سرگذاشت و المپيک سال 2012 در لندن برگذار خواهد شد . از حالا شادم چون می دونم لازم نيست برای ديدن به کشو ر ها ی مختلف برم ، کلی پول خرج کنم و آخرش هم برای بيشتر مسابقات مورد علاقه بليط گير نيارم ! ! شايد سال 2012 کمی دور به نظر بياد ولی تجربه نشون داده که اين سالها به سرعت باد می گذرند !

Tuesday, July 05, 2005

No Title



There is a Crack in Everything

Saturday, July 02, 2005

London , Hampstead Park is my favourite park

هَمستِد پارک لندن که يکی از مکان های مورد علاقه ام هست و خوشبختانه تا خونه من هم فاصله زيادی نداره . در پياده روی 2 ساعته امروز در پارک به همراه چند دوست خوب بازديدی هم از بزرگترين ميز و صندلی دنيا کرديم . اين ميز و صندلی به نام " نويسنده " که اثر هنرمندی ايتاليائی است تا ماه اکتبر در اين پارک درمعرض ديد عموم قرار دارد . در اصل اين کار سمبليک نشانی از صد ها نويسنده معروف انگليسی و ديگر مليت ها ست که سالها در اين پارک بزرگ و در آرامش اثرات بزرگی خلق کرده اند . و به نوعی به تماشا گر می فمهاند که برای نويسنده شدن ، فقط يک ميزو صندلی کار ، کمی همت و استعداد و پشت کار لازم هست. اين پارک بسيار بزرگ و دوست داشتی که 18 حوض و درياچه بزرگ داره ، کافی شاپ و رستورانی با محيطی عالی ، از امروز 2 ماه جولای تا آخر ماه آگوست مثل هر سال هر شنبه شب در کنار درياچه کنسرت های کلاسيک ، اپرا و موزيکهای ملايم اجرا خواهد شد که با استقبال فراوانی روبرو ميشه برای تهيه بليط به اينجا سری بزنيد.