Friday, July 08, 2005

جنازه های متحرک ...جنازه ها ئی که " خداي تان " از شما راضی است

اسکلت های سرگردان و بی مغز ... بيچاره هائی که " اربابان زمينی و آسمانی اتان " با توسل به دين و مذهب و هزاران خرافات ديگه به جای شما تصميم ميگيرند و به جای شما زندگی میکنند ... شما چيزی جز يک " جنازه متحرک " نيستيد ...به رقصيد ...شادی کنيد ... به روی خون مردم بيگناه " چا چا " برقصيد ... شايد کمی از عقده های روانی سرکوب شده شما ارضا شود ...شايد خداي تان بهشت را کمی برايتان آب و جارو کند ... شايد چماق سرکوب مذهب کمی آرام تر بر سر نسل بعدی اتان بکوبد ...قطعا ، مرگ محتوم شما فرا ميرسد ... کشتار مردم بی گناه ... ايجاد ترس در جامعه و بمب گذاری های کور ... و ... شايد چند روزی زندگی مان را مختل کند ولی " هرگز " باعث همدردی مان با مغز های 2 گرمی ، پوسيده و تهی اتان نخواهد شد ... من مذهبی نيستم و خوشبختانه برای اديان " الهی " ؟!؟!؟ مافوق بشری هيچ ارزشی قائل نيستم ولی اين روزها حتی کسانی که گوشه چشمی هم به مذهب داشتند دارن از اسم خدا و دين و پيغمبر و ... متنفر ميشن ... خدا و دينی که بهتون اجازه ميده دست به وحشی گری بزنيد به درد خودتون می خوره ...بهشت خيالی ارزونی خودتون و ... " انسانيت و انسان " بودن از همه اين دين و آئين های الهی ؟!؟! بالاتره و متاسفانه شما ها هيچ بوئی از انسانيت نبرده ايد .