اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
اول ماه مه ، روز جهانی کارگر بر تمامی کارگران ، زحمتکشان و مُزد بگيران جهان مبارک باد
چندی پيش با دو ستی نويسنده در مورد حق و حقوق کارگران وانتخابات روز 5 ماه می ، در انگلستان ( بحث داغ اينروزها ) حرف ميزدم ... کمی در مورد شرکت جدی درمراسم روز کارگر بحث کرديم و آخرش گفت اصلا تو که از خانواده دکتر و مهندس ها ميائی و خودت هم تحصيلکرده هستی و حتی يک رو ز در عمرت " کارگری " نکردی چرا فقط شعار طرفدار کارگر ميدی ؟ چندين ساعتی طول کشيد تا به اين دوست عزيز ثابت کنم که " ما همه کارگريم " چه فرقی میکنه که از کدوم طبقه اجتماعی باشيم ؟ حتما بنده نبايد از صبح بيل و کلنگ بدست بگيرم تا بتونم طرفدار طبقه کارگر باشم !قرار هم نيست که فقط فرزندان کسانی که در کارخانه ها به کار های فيزيکی مشغولند از کارگران و خواسته اشون حمايت کنند ! زندگی ما و اساس جامعه بر نيروی " کارگران " بنا شده ... چند تا از کارخونه های بزرگ جهان بدون نيروی کار و کارگر به راه افتاده اند ؟ چند تا از ميلياردر های جهان ، با دست و نيروی بدنی برای خودشون قصر و ماشين و هواپيما و ... امکانات ديگه ، ساخته اند ؟ هواپيما ها و جت های خصوصی هم توسط همين " کارگران " ساخته شده ... از مهندس طراح گرفته تا کارگری که پيچ ومهره جت خصوصی فلان ميلياردر رو درست میکنند همگی " کارگر " ند ... کارمندان کمپانی های بزرگ مثل " آی بی ام " و " مايکرو سافت " هم به نوعی کارگرند به نظر من مُزد بگيران هم " کارگرند " ...بدون نيروی کارِ کارگران " ما " هيچيم ! همه با هم دست به دست روز جهانی کارگر رو جشن بگيريم حتی اگه شده برای يک روز در سال ، با جشن و پايکوبی و مبارزه برای احقاق حقوق کارگران طعم دنيا را برايشان کمی شيرين تر کنيم. اول ماه مه روز جهانی کارگر بر خلاف تمام کشورهای اروپائی ديگه ، در کشور انگلستان روز تعطيل نيست و به جاش هر ساله اولين دوشنبه ماه می رو تعطيل می کنند که به " May Day " معروف هست ! بهانه دولت انگليس اين هست که چون روز اول ماه می متغير هست نميشه که وسط هفته يک دفعه تعطيلی باشه ! البته اين کار به خاطر لطمه نخوردن به سيستم بانکی کشور هست ! ( سيستم کهنه سرمايه دای ميدونه چطور از سرمايه محافظت کنه ! ) بغير از روز 25 ماه دسامبر که روز کريسمس هست تمام تعطيلات ديگه کشور انگلستان هميشه يا جمعه هست و يا دوشنبه ، یعنی طولانی تر شدن تعطيلات آخر هفته ( Weekend ) دوشنبه 2 ماه می اينجا تعصيل رسمی است ! بيشتر مردم حتی نمی دونن که چرا روزی به نام " May Day" داريم و همه با شادی فقط از مزايای يک دوشنبه تعطيل استفاده می کنند
برای شرکت در برنامه روز جهانی کارگر در لندن روز يکشنبه اول ماه می ساعت 12 ظهر و شروع راهپيمايی از ساعت 13 آدرس : Clerkenwell Green in Islington
ترانه سرودی زيبا تقديم به تمامی کارگران ، زحمتکشان و آزادی خواهان جهان
مراسم روزکارگر پارسال لندن همراه با عکس از وب سايت دوستی بسيار عزيز
زنده باد اول ماه مه
London's annual May Day March and Rally takes place on Sunday 1st May. A wide number of organisations will take part bringing with them banners, music and dance. It is organised by the London May Day Organising Committee which involves trade unions, political and community bodies including those from London's different international communities.The march assembles at Clerkenwell Green in Islington from 12 noon on Sunday May 1st. It will move off at 1300 to go to Trafalgar Square where there will be speakers such as Tony Benn, Ken Livingstone the Mayor of London, Frances O'Grady from the TUC, trade unionists and international speakers including OLGHER SANTODOMINGO from Colombia.Additionally this year there will be a section at Trafalgar Square from Unite Against Fascism which will bring a number of music artists and celebrities to the Rally. The march will be the usual colourful affair with bands , banners and flags. There will be calls for trade union rights, to make poverty history and in support of public services.
پی نوشت :
سرود اول ماه مه ، روز جهانی کارگر ...
دارم به مراسم روز کارگر ميرم ... هوا هم آفتابی و گرم شده و حتما روز خوبی خواهد بود... عکسهاش رو براتون ميارم !
ببين سر سبزو خوشرنگ و برومندم
مدتی ايست که سی دی گروه "
تو ی خبر های اينترنتی خوندم که " شادی صدر " ممنوع الخروج شده ! راستش چند سال پيش که " شيرين عبادی " جايزه صلح نوبل رو بُرد ، يکی از کانالهائی تلويزيونی انگلستان برای گزارش به ايران رفته بودن و 40 ساعت فيلم و مصاحبه از افراد مختلف تهيه کرده بودند ... من بعنوان مترجم رفتم تا مصاحبه ها رو از فارسی به انگليسی ترجمه کنم ... در دوران دانشجوئی سالها برا ی اداره مهاجرت ، کانالهای تلويزيونی ، راديو ها ، وکيل ها و .. مترجمی می کردم ..شغلی جذاب ! ( ديدن ايرانيان تازه وارد و مشکلاتشون ، مصاحبه با ورزشکارن ايرونی ، فيلمسازها و ...) چندين سال ميشه که ديگه فرصت اين نوع کار ها روندارم ولی چون گفتند مصاحبه با " شيرين عبادی " هست از کار اصلی ام چند روز مرخصی گرفتم و رفتم تلويزيون ! بهر حال پس از شنيدن سخنان گهر بار " شيرين عبادی " از قبيل ما در ایران دمکراسی داريم و اسلا م دين دمکراتيکی هست و ... ( حرص خوردن بنده ! ) نوبت به اطرافيان دوم خرداد ی رسيد و چشمم به جمال "
بازهم انتخاباتی فريبکارانه در راه است ... از مدتی پيش سايت ها و وبلاگ های گوناگون ( وابسته و غير وابسته به جناح های مختلف حکومتی ) شروع به تبليغات جهت جلب مردم و شرکت در اين به اصطلاح انتخابات کرده اند ... در يک فضای دمکراتيک و يا حتی نيمه دمکراتيک بايد رای داد و از نمايندگانی که واقعا برای منافع مردم حرکتی انجام می دهند حمايت کرد ولی در شرايطی که تمام نمايندگان به " قوانين ارتجاعی جمهوری اسلامی " پاي بند هستند و "کليت نظام سرکوب گر ولايت فقيه " رو قبول دارند ، چه فرقی مابين آخوند عمامه به سر و يا کت و شلواری هست ؟ مگر همين ها چند سال پيش 
امروز هوای لندن حسابی آفتابی و گرم بود ومن با شلوارک و تی شرت به منزل عزيزانی رفتم ...بساط کباب در حياط به پا بود ... تمام روز شاد بودم ... از عصر تا حالا بارون بی وقفه ، تند و ريز مي باره ... صدای بارون پشت شيشه عجب خاطراتی رو زنده می کنه ... بو ی بارون ... صدای ريزش بارون در نيمه شب ، با دِل سرگشتهُ من چه ها که نمی کنه ... محيط قبرستون ها رو دوست دارم ... ساليان ميشه که برای تنهائی و آرامش به قبرستون های مختلف سر ميزنم ... اون سالهای دانشجوئی وقتی خبر رفتن " عزيزی " رو شنيدم برای من که از ايران دور بودم و وسط امتحاناتم نمي شد به ايران برم ، گذروندن ساعتی در قبرستون های آرام اينجا ، سکوت ، خلوتی ، پاکيزه بودن محيط و کُلی گُل و گُل کاری ...گاهی بغض ، ماتم و چند قطره ای اشک ... گاهی هق هِق گريه ..خيلی حال و روزمَ رو بهتر کرد بر خلاف ايران و کُلا مسلمون ها که مرده هاشون رو به دور ترين نقطه شهر و گاهی خارج از شهر ميبرن در اروپا قبرستان ها جزئی از زندگی روزمره انسانها هستند ... چرا بهترين های من درگوشه و کنار و
هفته پيش، پس از نزديک به 30 سال دو زوج نه چندان جوان طی مراسمی ازدواج کردند ! ... ميليونها پوند خرج اين مراسم شد ... کانال دولتی ، بی بی سی بطور زنده مراسم باشکوه ازدواج 2 دروغگو و خيانتکار رو پخش کرد ... لابد منتظر بودند که از شادی " پرنسس " ملت هم شاد بشن ! پرنسس چارلز و کاميلا پس از 3 دهه
من از اون آدمهائی هستم که اکثر اوقاتم با دوستانم سپری ميشه ! تقريبا در تمام کشورها دوستانی دارم ... به نظرم از لحاظ تعداد و تنوع درمليت ، سن ، جنسيت و ... دوستانم انسان خوش شانسی هستم ... البته زندگی ماشينی و ُپر دغدغه امروزی فرصت زيادی برای اين رفت و آمدها و ديدارها نمی گذاره ! تازه من جزو کسانی هستم که اکثر اوقاتم بيرون از خونه سپری ميشه و طبعا توی فرصت های مناست دوستانی رو بنا به فراخور موقعيت و مکان زندگی و ... و ...می بينم ! ديروز داشتم توی کمد دنبال چيزی می گشتم که چند تا کادو ديدم ! تولد يکی از دوستانم 8 ماه دسامبر هست ! کادو ی تولدش و هديه کريسمس اش دست نخورده توی کمد لم دادن ! اين چند سال اخير داستان رد و بدل کردن کادوهای من و " Denys " جالب شده ! فاصله خونه من و دنيس فقط 6 مايل هست !!! هردو ماشين داريم .کلی خطوط مختلف قطار زير زمينی ، تاکسی، اتوبوس در اين مسير رفت و آمد می کنند ! اين مرد نازنين که به راحتی هم سن پدرم هست ، يکی از بهترين دوستان من هست ...درسته که در چند سال اخير زياد فرصت ديدار حضوری نداشتيم ولی خُب تلفن و اي ميل که هست ! همينکه می دونم اگر حتی ساعت 2 نيمه شب ازش کمکی بخواهم حتما در اولين فرصت خودش رو به من ميرسونه ، برام از 100 تا ديدار هر روزه بهتره ... مردی بسيار باهوش ، هنرمندی برجسته که در مجلل ترين سالن های لندن و شهر های ديگه کنسرت برگذار ميکنه ... معلم موسيقی پُر کار ، هنرمندی برجسته ولی بسيار فروتن و بالا تر از همه دوستی با محبت ! احتمالا امسال هم مثل چند سال پيش که هر دو کادو های تولد و کريسمس مون رو نگه داشتيم و يکجا تعويض کرديم ميشه ! واقعا از اين زندگی ماشينی امروزی ، فرصت های کم و دل مشغولی های گوناگون هر چقد بگم بازم کمه !
درست ديشب کتاب 2 جلدی " روزها در راه " به قلم " شاهرخ مسکوب " رو تموم کردم .چه تقارن عجيبی ! من زياد با کارهای ايشون آشنائی نداشتم و در واقع با خوندن اين دو جلد کتاب با هاش آشنا شدم ... اين کتاب ها رو پارسال از دوست عزيزی که برای هميشه به امريکا مهاجرت کرد گرفتم ...اين دوست کتاب خوان عادت داره موقع کتاب خوانی کلی خط زير نوشته ها بکشه و بعضی جا ها هم کامنت بگذاره ! اويل خيلی برام حرص اور بود ولی کم کم عادت کردم ! سعی می کردم اون کامنتها و خط کشی ها رو ناديده بگيرم و به نظر و بر داشت خودم از کتاب اهميت بدهم و جالبتر اينکه در 95% اوقات با کامنت های دوستم هم عقيده بودم ! موضوع کتاب به نوعی خاطره نويسی از سال 1357 و شروع انقلاب اسلامی در ايران شروع ميشه و برای نسلی که اون موقع به دنيا نيومده بودند و يا بسيار کوچک بودن ميتونه آموزنده باشه ... پس از انقلاب و خارج شدن از ايران در سال 1358...در کتاب می خوانيم : تاريخ 8 تير سال 1358 " در هواپيما هستم . دارم دور می شوم .از وطنی که مثل غولی ، هيولائی قفس را شکسته و لِه کرده و زخمگين و خونين بيرون آمده . ... وطنی که به نام اسلام از خود بيرون آمد . اسلام جهان بينی بود ، بدل به ايدئولوژی شد و هيچکدام از اينها " وطن " ندارند ... بقيه کتاب در مورد زندگی شخصی و خاطرات دوستان و آشنايان هست که در اکثر موارد به خاطر ملاحظات امنيتی از خانم " ر " و آقای " ب . د " خانم " خ . م " و امثالهم ياد ميشه ... من بعنوان خواننده کتاب با اين نحوه نوشتن احساس غريبه گی و بيگانگی کردم ، احساس اينکه نويسنده به نوعی حاضر نيست خاطراتش رو بامخاطب شريک بشه ...و دليل چاپ خاطراتش رو هنوز هم نفهميدم ؟! ... و مسافرت ها ...کار ... مطالعات کاری و غيره و ... زندگی با همسر بسيار جوانش " گيتا " دختر شان " غزاله " ...بيماری " غزاله " که بارها برای درمانش به امريکا مسافرت می کنند و پسرش " اردشير " ( از ازدواج اول ) ... مسائل مختلفی که در زندگی های زناشوئی پيش مياد ...بار ها و بارها بر اختلاف سن خودش و همسرش اشاره کرده که هرگز منظورش از اين کار رو نفهميدم ! چند بار به ايران سفر می کند و هر بار همراه با دوستانش ، کلی مسافرت داخلی ميرود و دائما در حال غُر زدن !... کتاب در سال 1997 تمام ميشود ... راستش من قصد نقد اين 2 جلد کتاب روندارم چون سواد کافی در اينمورد ندارم فقط بعنوان کسی که 2 جلد کتاب 739 صفحه ای خونده ، خوندن اين کتاب رو به هيچ کسی پيشنهاد نمی کنم !بايد اضافه کنم اگر دوست مهربانم اين کتاب ها رو به من نمی داد هرگز خودم از کتابفروشی نمی خريدم ! متاسفانه اکثر بخش های کتاب بيشتر به غيبت فک و فاميل و دوست و آشنا و گاهی خود بزرگ بينی و کلی گوئی است !غُر زدن و به زمين و زمان بَد گفتن از مشخصات بارز اين کتاب هست ! البته در با سواد ی ايشون شکی ندارم ولی شايد اين شانس بَد من بوده که اين تنها اثری است که از وی خوندم ... ... با مروری بر روی اينتر نت دريافتم که " شاهرخ مسکوب " کارهای با ارزشی هم داشته ... چون تمام زندگينامه اش رو خوندم ، با شنيدن خبر در گذشت " شاهرخ " سريعا به ياد " غزاله " افتادم ..دخترکی که در تمام صفحات کتاب حضوری پُر رنگ داره ... غزاله کوچک و بهانه گير ، آن روزها ، امروزه به شغل وکالت اشتغال داره ... به سهم خودم به " گيتا " و " غزاله " و " اردشير " تسليت ميگم ... شرح حال زندگی "
مرگ ژان پُل ، پاپ دوم ، رهبر کاتوليکهای جهان ! ... که او را " خادم " ناميده اند ! خادمی که معلوم نيست به چه کسی خدمت کرد ؟ در سفرهای مختلف به شهر " رُم " چند باری هم از روی کنجکاوی و يا ديدن موزه و آثار لئوناردو داوينچی و ..... به " واتيکان " رفتم ... هر بار با عجايبی روبرو شدم که فقط و فقط از يک " تفکر ارتجاعی " سرچشمه ميگيره ... " پاپ دوم " ، لهستانی بود و کاملا " مطيع " کسانی که وی رو به اين " شغل شريف " !!! بی دردسر و لوکس گمارده بودند ... اگر به حدود 30 سال پيش برگرديم میبينيم که شرايط سياسی اون زمان با 2 قطبی بودن جهان ... تشديد تضاد مابين شوروی سابق و امريکا ... در دست داشتن رهبر مذهبی کاتوليکها ( که بنيادگرا ترين فرقه مسيحيت هستند ) کليد اساسی بود برای بهر برداری سياسی از احساسات مذهبی مردم مذهبی و خام ... آتيش جهنم رو به رُخ کشيدن و کار های پشت پَرده کردن به نام مذهب و عيسی و موسی و محمد هميشه در طول تاريخ با تکيه بر بی سوادی و خام بودن "مذهبيون جهان " موثر بوده ... " ژان پل دوم " هم مُرد ... بسان " روح الله خمينی " که ساليان پيش مُرد ... اين " مردان خدا " !!! می آيند و ميروند ولی متاسفانه " تفکر ارتجاعی – مذهبی " است که می ماند ... خمينی رفت و پوسيد ولی خامنه ای ها و خاتمی ها با همون انديشه هنوز وجود دارند ... دخالت مذهب در سياست هميشه " نکبت " به بار آورده ... کشورهای " ايران و اسرائيل " نمونه های بارز اين ادعا هستند ...باری " پاپ " مُرد ! فقط همين ! ولی به کمک ميديای غربی از وی بُتی ساخته شد ... سران و مقامات دولتی در مراسم خاکسپاری شرکت می کنند ... خاتمی با همتای اسرائيلی " به زبون فارسی و لابد با لهجه " يزدی " گفتمان تمدن ها می کنند !!!! ( نفهميدم کی لغت گفتمان وارد زبون فارسی شد ! اولين بار هست اين لغت رو مصرف میکنم اميدوارم که درست باشه !) بعدش هم به ايران برميگرده و منکر همه چيز ميشه ! دروغ که ماليات نداره ! بايد به خاتمی گفت که تو که هم پول داری و هم قدرت ( البته فقط خارج از مرزهای ايران !!!) دستور بده تمام خبرگزاری هاي که که اين تصاوير رو نشون دادن همه رو تکذيب کنند ! ... اينکه سران کشورهای بزرگ همگی از روی وظيفه و به سرعت خودشون رو برای چند ساعتی به " واتيکان " می رسونند اصلا "مهم " نيست ولی اينکه " ميديای غربی " سعی می کنند از وی مردی با ابهت و خدا و پيغمبر گو نه بسازند به نظر من بسيار قابل اهميت هست ... دولت امريکا با يکه تازی های چند سال اخيرش ... حمله به عراق و ... به قلدر جهان بدل شده ...حالا هم با در دست گرفتن قدرت بنياد گرائی مذهبی ( پاپ بعدی و رهبر آينده واتيکان ) بيشتر به يک سوئه شدن قدرت جهانی پيش ميره ... در اين ميون نقش " کاتوليک های جهان " هم کم تاثير نيست ... در قرن 21 با زندگی و شيوه امروزی ، اروپائی زيستن جائی برای اين بنياد گرا ها نمی گذاره ... " جناب پاپ مرحوم ! " هنوز تحمل آزادی های فردی رو نداره ... برای اجرای بسياری از آزادی های تعريف نشده در کتابهای پوسيده متعلق به هزاران سال پيش بايد با ايشون گلاويز شد ! اين " تفکر حقير " بر اخلاقيات پوسيده مذهبی پافشاری می کنه ... حکم صادر ميکنه برای همه مخصوصا برای " خانمها " ... سقط حنين ممنوع ... حتی اگر جنين بيماری داشته باشه ( لابد خواست خداست ! ) زنانی که بدون ازدواج قانونی بچه دار می شوند همگی گناهکارند ... " همجنسگرايان " بيماران جنسی هستند که به مبارزه با خدا برخواسته اند ... حقوق " زن با مرد " برابر نيست و .... اين ليست کذائی ادامه داره و جالب که مانند همتاهای اسلامی اش هميشه سَر از اتاق خواب مردم در مي آوردند ....انگار همه چيز اين جهان درست شده و اين آغايون مذهبی بايد به خصوصی ترين قسمت زندگی مردم سَرک بکشند ! اينها همه يعنی " کنترل " و فقط کنترل بيشتر مردم کم سواد ، مذهبی ، احساساتی و ترسو ! البته جناب پاپ در مورد کثافت کاری مردان خدا هميشه سکوت پيشه کرد ! آزار های جنسی و صدمات روحی ، که توسط همين مردان خدا در کليسا های مختلف جهان ، به پسرکان معصوم روا شد هميشه " غير قابل اهميت " تشخيص داده شد ... چند سال پيش که اخبار گند کاری ها و چندين و چند نمونه تجاوز جنسی و کودک آزاری( همگی توسط مردان خدا ! ) به چند صد کودک در چند کليسای مختلف جهان به روزنامه و تلويزيون کشيد جناب پاپ دستور دادند که بر مسائل سرپوش بگذاريد ! 

اين روزها با مهمونهائی که دارم .. تعطيلات عيد پاک... همزمان شدن با عيد نوروز ايرونی ، و... همگی بهانه ای شده که دوباره مثل توريست ها دور لندن و انگليس بگردم ! ديروز به موزه " 



