Hayfever & Honey

از زمانی تین ایچری من آلرژی شدید " Hayfever" دارم ...هرساله قبل از شروع فصل بهار آمپول پیشگیری میزنم و بیشتر سالها اثر میکنه ، گاهی هم اثر خاصی نداره و باید تمام بهار و تابستون رو قرص های " آنتی هیستامین " بخورم و دائما قطره چشم استفاده بکنم ... پارسال دوست عزیزی پیشنهاد داد که روزی یک قاشق عسل محلی بخورم تا بدنم به تمام گرده های گل ، گرد و غبار های محلی و بو ی چمن تازه و ...و ... واکسینه بشه ... همون دوست در حیاط کمپانی خودشون چندین کندو عسل دارند و 2 شیشه هم به من داد ... از ماه سپتامبر تا حالا هر روز صبح مثل یک داروی بد مزه و اجباری یک قاشق خوردم ! از طعم عسل بدم نمیاد فقط بسیار شیرین هست و خیلی سنگین و دیر هضم برای معده ضعیف من ! البته طبق عادت و از ترسم ! در اویل ماه مارچ بازم امپول پیشگیری رو زدم ... امسال بنابر شواهدی که هست بسیاری از کسانی که هرگز " Hayfever " نداشتند بهش میتلا شدند و من هنوز هیج اثری از این آلرژی نداشته ام ... گویا خوشبختانه " عسل محلی " معجزه کرده ! اینها رو نوشتم برای کسانی که آلرژی دارند امتحان کنید شاید برای شما هم اثر کرد ... عسلی که مصرف میکنید حتما باید محصول محلی باشه که در اونجا زندگی میکنید و صد در صد طبیعی !

رزمگاه پلی تکنیک

تو فضای شهر تاریک
وقت شورش میشه نزدیک
باز دوباره گُر میگیره
رزمگاه پلی تکینیک
هر کلاس و هر کریدور
میشه از فریادشون پُر
بوی سنگر میده انگار
خشت به خشت آجر به آجر

کلیپ " رزمگاه پلی تکنیک " حتما ببینید

خاطرات گل های سرخ

برای شندیدن و یا دانلود کردن قسمت دوم و آخر این مصاحبه با بازماندگان کشتار در زندانهای جمهوری اسلامی در تابستان 1367 اینجا را کلیک کنید - این برنامه ها از رادیوی " KPFK's Online Audio " در کالیفرنیا پخش شده
این برنامه به زبان انگلیسی است و به نظر من همه باید حتما به این نوع مصاحبه ها که قسمت بزرگی از تاریخ معاصر ایران هست گوش کنند و تجربه های تلخ هزاران زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی رو فراموش نکنند ...اگر قرار هست قدمی هرچند کوچک به جلو برداریم بدون شناختن و فهمیدن تاریخ معاصر راه به جائی نخواهیم برد ... من با انتفام و اعدام مخالفم حتی برای سردمداران وحشی حکومت جمهوری اسلامی ولی ایمان دارم که روزی عدالت در دادگاههای قانونی اجرا میشه ...طرفداران " اصلاحات و 2 خردادی " در ایران حتما و حتما گوش کنند .. آیا هرگز از خود پرسیده اید که ، در زمانی که بهترین جوانان ایران زمین در سیاهچال های دولتی شکنجه ، تیرباران و اعدام میشدند خاتمی ها کجا بودند ؟ در دهه 60 فرصت طلبانی مثل " مسعود بهنود " ، " ابراهیم نبوی " ، " دکتر سروش " ، " ده نمکی " و ...و...و... کجا بودند ؟ شرم بر کسانی که سعی در وارانه جلوه دادن واقعیات دارند ... تخریف تاریخ فقط بنفع دشمنان مردم است

پی نوشت :
برای شنیدن قسمت اول این مصاحبه لطفن به پست تاریخ 21 می 2007 مراجعه کنید

شهر

در افق های دور
پشت یک دروازه
کودکی می گرید
زنی از خستگی و غصه شکایت دارد
مرد چاقی هر روز صبح
با نگاهی موذی دخترک همسایه را می بلعد
پسران در آنجا نگران دل مشغولی خودشان هستند
سر کوی و برزن ، لبخند ها ، نیش ها ، ریش ها ...
راه دوری نیست تا " شهر "
شهر رویا ها ، آرزوها و امید های لگد مال شده !
در همین نزدبکی
کودکی می گرید
پشت اون دروازه " شهر " روزی میلرزد
از صدای غرش آن لرزش ها
کودکی باز می گرید !

فیلم " تابوها "

چند وقتی هست که به همت سایت " Perisanhub " کلی فیلم ایرونی جدید دانلود کرده ام ... بعضی از فیلم ها حتی ارزش یکبار دیدن روهم به زور دارند و بعد از تماشای مستقیم به سطل زباله کامیپوتر منتقل میشوند ( مثل فیلم افتضاحی به نام اخراجی ها ) ...بعضی هاشون حتما روی " dvd" کپی میکنم برای دیدن دوباره ... یکی از اونها فیلمی به نام " تابو ها " هست ...داستان فیلم موضوع " بکارت " برای خانمها در ایران هست که بصورت مستند فیلم برداری شده وکلی مصاحبه با افراد مختلف در اون هست...پسرانی که هنوز " نجابت " رو در باکره بودن میدونند ! دختری که برای سکس پول میگره و بقول خودش امرار معاش میکنه ولی هنوز باکره هست و فقط " anal sex " داره ! ترانسکشوالی که حالا " زن " شده و اعتقاد داره که باید " باکره " بمونه تا نجیب باشه !دختر سیبلوی چادری که اصلا تمایل جنسی نداشته قبل از ازدواج ! خانمی چادری که معتقد هست " masturbation " روی قلب اثر بد میگذاره !!! ( لابد حاج خانوم سکس تراپیست هست ! ) دکتر جوانی که کارش " دوخت و دوز هست " ! مصاحبه با مردی مذهبی- حزب اللهی که برای جنگ تبلیغ میکنه ! و از صدای موزیک در ایران به قول خودش " شرمنده امام زمان ومحمد و شهدا هست و داره نکبت رو در ایران تجربه میکنه " ! رواج صیغه برای جلوگیری از گناه !
... فیلم برداری خوب با نما هائی از کشوری عربی که زن ومرد هنرپیشه در بیشتر ش لخت هستند ! فیلم به زبان فارسی است و با زیر نویس فرانسوی.. دیدن این فیم رو به همگان شدید ا پیشنهاد میکنم ! دوست دارم نظر شما رو در مورد این مسئله بدونم .

دهمین سالگرد 2 خرداد کذائی

تکرار ...این پست روچند سال پیش در جواب دوست وبلاگ نویسی که حسابی معتقد به معجزه !!! 2 خردادی شده بود نوشتم ! میبیند که وقایع امروزه ایران حقانیت این بحث رو ثابت میکنه ...


می گويم: آقا کشته اند ...
می گويد: ديالوگ انتقادی...
می گويم: هنوز هم می کشند ...
می گويد: ديالوگ انتقادی...
می گويم:به مردم ، زن و مرد ، تجاوز کرده اند ...به ارزشهای انسانی و آزاديهای فردی و اجتماعی مردم تجاوز کرده اند...همه انسانيت را در کاسه " شرع مقدس " ريخته با " چماق اسلام " بر سر مردم می کوبند
می گويد: ديالوگ انتقادی...
می گويم:همه ارزشهای " انسانی " را زير علامت سئوال برده اند و مردم " تحقير " شده را هر روز " له " می کنند
می گويد: ديالوگ بابا جان ...ديالوگ انتقادی...!
من با گرگ چه گفتگوئی دارم...؟ با کسانی که بچه های مردم را به گلوله بستند بدون اينکه حتی نام آنان را بدانند چه گفتگوئی دارم... ؟با کسانی که زنان باردار را تکه تکه کرده اند و حمام " خون " به راه انداخته اند چه گفتگوئی دارم ...؟ با اين قداره بندان آدمکش، انحصار طلب ، فرهنگ ستيز و آزادی کُش که نگذاشتند يک قطره آب خوش از گلوی مردم پائين رود چه گفتگوئی دارم... ؟ساده لوحم ...خامم...نادانم ...شايد ! اگر که به نام دمکراسی و آزادی دست وپا بسته به کنجی بنشينم تا گرگها و کفتارها بيايند تا مرا بدرند ...من ار ديدن تصاويراين جانيان، حتی در روزنامه ها به لرزه می افتم ...من از شنيدن نام اينها ياد همه خانه های ويران ، جانهای ويران ، باغهای ويران و ويرانی قلبهای گرم و پر تپش دوستانم ، هلن ، سوزان ، کيوان ، مازيار ، سعيد و...می افتم ! به هر چه نگاه می کنم " سياه " است ... " سياه " و گريه آور ...بيست و چند سال ويرانی ..جنگ ... مرگ ... دستگيری دانشجو ها... کشتار خبرنگارها ... بازگشت به عهد بربريت ...چگونه می توانم بر اين همه جنايت که تا پايان حيات ننگين رژيم اسلامی ادامه خواهد داشت ديده فرو بندم ...؟من ... هرگز ...هرگز با کسانی که دستانشان به خون هزران هزار زندانی سياسی آغشته هست و ایران را هزار سال به عقب برده اند به نام "آزادی و دمکراسی " هم کلام نمی شوم ... اينها ميخواهند بنام دمکراسی از شانه های من پل عبور بسازند ... از شانه های من که از جور و ستم اين خودفروشان پست و جانی به اين سوی دنيا امده ام تا " آزاد " باشم ...شما می خواهيد که من به جای اعتراض به اين آدمکشان از مبلغان دولت جهل و جنايت { خاتمی ها و .. } استقبال کنم و يا لال بمانم ؟ هرگز ...خاطرات سالهای سياه گذشته ، هنوز تازه اند !



برای چهره خونین تو

گل های سرخ پژمرده میشوند ولی فراموش نمیشوند ... ما بیشمارانیم ...

برای شندیدن و یا دانلود کردن قسمت اول مصاحبه با بازماندگان کشتار در زندانهای جمهوری اسلامی در تابستان 1367 - این برنامه ها از رادیوی " KPFK's Online Audio " در کالیفرنیا پخش شده و قسمت دوم برنامه هم در پنجشنبه آینده ادامه خواهد داشت . برای توجه کسانی که فکر می کنند با چند تا شعار الکی توسط چند ملای جانی و با بوق و کرُنا کردن اون شعار ها دوست دارند که ادای روشنفکر در بیاورند و " تاریخ معاصر " رو تحریف کنند و یا در بهترین حد فراموش کنند !

لینک ها ی مرتبط

اولين کلنگ گلزار خاوران

فبلم شاهدان چشم بسته رو حتما تماشا کنید
خاتمی ها و احمدی نزادها کجا بودند ؟

بیداران

آخر چگونه مي شود خون های ريخته شده را فراموش کرد؟

به یاد سَرو های به خاک افتاده در تابستان

منیره برادران

سودابه اردوان

زندانی سياسی آزاد بايد گردد

؟ Are you lonely

The Lives of Others

هفته پیش فیلم " The Lives of Others " رو دیدم ، بازی مرد هنرپیشه نقش اول و مامور بازجو عالی بود ... خلاصه ای از داستان فیلم : کشور آلمان شرقی در سال 1985 یک افسر عالی رتبه مامور میشه که زندگی یک نویسنده و نمابش نویس مخالف رو تحت نطر بگیره برای اینکار وقتی مرد نویسنده در خانه نیست به آپارتمانش میروند و دستگاهای استراق سمق کار می گذارند ... بصورت شبانه روزی تمام مکالمات وی و دوستانش و دوست دحترش شنیده میده و ماموران به مقامات بالا گزارش میدن ولی در این جریان یکی از ماموران به مخالفان سمپتی پیدا میکنه که در نهایت به اونها کمک میکنه ... این قسمت من رو به یاد این موضوع انداخت در حکومت جمهوری اسلامی هنگامی که میخواستند دختران مبارز باکره را اعدام نمایند برای اینکه یکراست سر از بهشت موعود در نیاورند !!! ابتدا به آنها تجاوز میکردند و صبح روز بعد حکم اعدام اجرا میشد در یکی از همین ماموریتها پاسداری که مامور ثواب بردن و تجاوز به دختری باکره و کم سن و سال بود عاشق وی مشود و از این عمل فجیع و شنیع سر باز میزند ... شاملو تحت تاثیر این واقعه این شعر را سروده

سلاخی
زار می گريست
به قناری کوچکی
دلباخته بود


پایان فیلم بسیار تراژیک هست ... موضوع سرکوب و شکنجه ای که در فیلم نمایش داده میشه با جامعه امروزی ایران نزدیک هست ... در فیلم پس ار فروپاشی دیوار برلین بعضی از ماموران اطلاعاتی هنوز در شهر هستند و مردم عادی میتونند با مراجعه به مراکزی نام ماموارن امنیتی و پرونده هائی که بر علیه افراد مبارز در رژیم قیلی بوده رو ببینند که ایکاش اینکار پس از قیام 57 در ایران هم اتفاق می افتاد تا فرد معلوم الحالی به نام ابراهیم نبوی ادعا نکند که اصلا زندان اوین جزوی از تهران هست ! دیدن این فیلم رو به تمام کسانی که امکانش رو دارند جدا توصیه میکنم ... فیلم حدود 2ساعت نیم و به زبان آلمانی با زیر نویس انگلیسی است

سایت رسمی فیلم که کلیپی هم از فیلم در اونجا هست

سینما های نمایش دهنده در لندن


نگاهی به فیلم "زندگی دیگران" ساخته فون دونرس مارک
نوشته ای از دوست خوبم " امید حبیبی نیا "

"Desert Rose" by : Sting & Cheb Mami

دیروز دنیال عکسی میگشتم توی آلبوم عکس هام ، به یک سری از عکس های سفری در مصر برخوردم ...دبدن صحرا و یادآوری خاطراتش ...دلم بد جوری هوای صحرا و آرامش اونجا رو کرده

رقص ، موزیک ، هیجان ، هنر ، خلاقیت ،باله

دیشب به تماشای رقص مدرن این گروه " Nederlands Dans Theater " رفتم ... پارسال هم نمایشی از این گروه رو در شهر " بارسلونا " دیده بودم ولی برنامه دیشب چیز دیگه ای بود ... ترکیب باله و رقص های مدرن معاصر با موسیقی کلاسیک ، جاز ، چند آهنگ از " Prince " ...نمایش در سه پرده نیم ساعتی اجرا شد که هر کدوم داستان و موزیک متفاوتی داشتند ...برنامه اینقدر برام جالب بود که اگر سی دی این نمایش برای فروش در بازار بیاید حتما میخرم . برای تماشای قسمت هائی از پرده اول به اینجا بروید .

لحظه ها

هنوز زنده ام
هنوز " حس " میکنم زندگی را
میدانم
که " لحظه " سهم من از برگ های تاریخ است
" لحظه ها " را با دقت می شمارم
" سهم " من چقدر کم است این روزها !


پی نوشت :
عکس بالا ساعت دیواری توی راهروی خونه خودم هست !

تلخ ولی واقعی

اين مشخصات چه کشوري است :
20ميليون فقير، 7 ميليون بيكار، 4 ميليون معتاد، 300 هزار زن تن فروش ؛ 14 ميليون بيمار روانى ، 600 هزار كودك كارگر ،يك و نيم ميليون محروم از تحصيل،8 ميليون بيسواد، 180 هزار نابغه فرارى با 30 تريليون و400 ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها، 450 هزار تصادف در سال، 40 هزار بيمار مبتلا به ايدز ، سن بزهکاري زير 10 سال، سقف سني فحشا 14 سال، و سقف سني اعتياد 13 سال و... متاسفانه اينجا کشور ايران است ...ایران دومین تولید کنند نفت در دنیا ... کشوری با جوانترین جمعیت در دنیا ( بهتر ین سرمایه برای پیشرفت و بازسازی ) ... کشوری با قدیمی ترین منشور حقوق بشر ...کشوری با تمدن بیش از 2500 .... ایران کشور تضاد ها ...

Jolene

دیشب با چند تا دوست رفته بودیم باری در مرکز شهر ... از دور قیاقه آشنائی رو دیدم ... نزدیکتر که شد بله خودش بود ... یکی از دوست دختر های دوران دانشجوئی ! بعد از گذشت سالیان زیاد عوض نشده بود... " Julie " با همون خنده همیشگی اش نزدیک شد ...البته با کمی تعجب از دیدن من که تو ی این سالها خیلی از نطر ظاهری عوض شدم ... چند دقیقه ای صحبت کردیم ... بالاخره به شغلی که از زمان دانشجوئی بهش علاقه داشت رسیده و امروزه در حزب کارگر انگلیس نماینده هست ...توی این شلوغی دختر فرانسوی که به تازگی با هم آشنا شدیم کمی چشم غره رفت ! دستگاه موزیک تو ی بار آهنگ " Jolene " رو پخش میکرد و بعد از اینکه 2 بار این اهنگ تکرار شد فهمیدم که دختر خانوم فرانسوی حسودی اش شده و 4 بار این آهنگ رو پشت سر هم انتخاب کرده و تقریبا وسط حرفهام به زور من رو برد طرف قسمت رقصیدن بار ! اینهم از شانس ! چقدر خوبه که اگر گاهی به دوستی قدیمی که کلی خاطره از هم دارید بر میخوری فقط خاطرات خوب پُر رنگ باشه و بتونی به یاد گذشته گپی بزنی ...هیچوقت نتونستم حسودی دختر ها رو بفهمم ... خوبه که " جولی " گفت که با دوست پسر ش زندگی میکنه و صاحب یک بچه هم شده ولی بازم دختر خانوم فرانسوی تمام شب با نگاه هاش آزار میرسوند !

گریه آسمان

انبوه ابرها
از کران تا کران
سقف آسمان را پوشانده اند
باران به تندی می بارد
چشم هر برگ از اشک لبریز است
باور دارم
پشت این ابرها " آفتاب " است

اول ماه می ، روز جهانی کارگر

روز جهانی کارگر در لندن

پی نوشت :

اولین گزارش تصویری از برگزاری مراسم اول می سنندج


تظاهرات تهران و سنندج به درگیری با نیروهای سرکوبگر کشیده شده و همچنان ادامه دارد