Tuesday, May 31, 2005

ستاره ام


حتی در سر در گُمی
افکارم
و در همه خوابهايم
هميشه ستاره ای به من چشمک می زَند !
ستاره ای که در دور دست های زندگی
قرار بود جزيره آرامش من بشود
ستاره ای که هنوز اينجاست
ستاره ای که در رويا ها و بيداری ام همه جا همرَه منَست
من " و " ستاره ام " هنوز باهم مَست ميکنيم
ستاره ام رو بغل ميکنم
و با صدای بلند می خنديم به اين دنيای محدود
ستاره ... ستاره ...ستاره ها !