قرار ویلاگی
مدتی میشه که حوصله وبلاگ فارسی نوشتن ندارم ! اینقدر حرفهای کم مقدار و بی ارزش و دعواهای سطح پایین توی بعضی وبلاگ ها و سایت های فارسی دیدم که کلی زده شدم ! البته وبلاگ انگلیسی ام همچنان هر رو آپدیت میشه ولی حس فارسی نوشتن کم کم داره در من میمیره ! تو ی این چند سال با کلی زحمت و دردسر و هزار غلط املایئ و تایپی فارسی نایپ کردن یاد گرفتم که بعد از چند ماه اونهم داره کم کم فراموش میشه ! پیری و هزاران مُشکل ! از مدتها پیش با نویسنده وبلاگ " فریاد بی صدا " ایمیل رَدو بدل میکردیم و چندی پبش که به انگلیس اومد قرار شد همدیگه رو ببینم که به هزارا دلیل تا دیروز فرصتش نبود ... بهرحال دیروز مابین چندین قرار کریسمسی ... کار ... شب ویکند و .. قرار شد همدیگه روببینم ...برام دیدن دوستاتی که سالیان فقط اقکارشون رو از طریق اینترنت خودندم بسیار جالب بود ...مخصوصا برای من که زیاد ایران نبودم تجربه جالبی بود..همین که بدونی هنوز در ایران کسانی هستند که بدور از شستشوی مغزی عمومی – دولتی - مذهبی " افکار خودشون " رو دارن و باهاش زندگی میکنن حتی اگر برخلاف تفکر اکثر مردم جامعه و فرهنگ و سنت و هزاران لغت های قلنبه سلنبه دیگه باشه ! چند ساعتی رو باهم بودیم و انگار دریچه تازه ای اززندگی درون ایران برام باز شد ... چقدر فاصله های فکری زیادن ...میدونم که با پُشتکاری که داره اگه بخواد حتما میتونه در انگلیس موفق بشه ... زندگی جونهای ایرونی درون کشور بسیار تاسف بار تر از اونی بود که من فکر میکردم !