مناقشات دو طرف بحران اتمی به مردم ایران مربوط نیست
بیش از 27 سال است که اپوزوسیون ایرانی و شخصیتها و فعالان سیاسی مستقل فریاد می زنند که رژیم فاشیستی حاکم بر ایران، به هیچیک از موازین حقوقی و انسانی متعهد نیست و کمر به نابودی مخالفان سیاسی و عقیدتی و خود بسته است و خطری جدی برای منطقه و جامعه جهانی است.اما پاسخ این دادخواهیها از طرف جامعه جهانی محدودیت اپوزسیون و زد و بند با فاشیسم حاکم بوده است.
قتل عام زندانیان سیاسی نادیده گرفته شد، سنگسار و برپایی چوبه دار در ملاء عام تحت نام دگرگونه گی فرهنگی توجیح شد و ظلم و ستم رفته به مردم زحمتکش، امورات داخلی دانسته شد. این زد و بندها تا جایی پیش رفت که به هشدار اپوزوسیون ایرانی در مورد تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتمی نیز ابتدا با شک و تردید نگریسته شد و با برپایی مذاکرات بی حاصل آنقدر به وقت کشی پرداختند تا اکنون که احمدی نژاد با صدای بلند اعلام می کند که رژیمش به تکمیل چرخه سوخت اتمی پرداخته است.
این امر که به مدد مافیای اتمی وابسته به عبدالقدیرخان، دلال اتمی پاکستانی و تحت نظارت سازمانهای اطلاعاتی غربی ممکن شده است، می رود تا جامعه جهانی را با خطری جدی روبرو کند.
اکنون که جامعه جهانی در برابر امری انجام شده قرار گرفته است، مقصر کیست؟ آیا می شود تنها پادوهای رژیم ولایت فقیه و آنانی که تا دیروز برای لانسه کردن آن و جا انداختنش در مجامع بین المللی فریاد اصلاحات در نظام را علم کرده بودند مقصر دانست؟ همانانی که هر جا برنامه ای برای افشا ظلم و ستم رژیم بود، فریاد بر می داشتند که اینان مخالف پا گیری دموکراسی در داخل هستند. همانانی که جلو در سفارتهای رژیم صف می بستند تا رای خود به پیشبرد دموکراسی را به صندوق ولایت فقیه بریزند و با این عمل برای آن مشروعیت دست و پا می کردند. آنها هم در این اتفاق به غایت خطرناک شریک اند و مقصر نابود سازی مردم ایران و منطقه هستند.
کشورهای اروپایی که منافع اقتصادی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح دادند نیز یک پای فعالیتهای اتمی رژیم هستند. آنها بودند که سر خود را زیر برف کردند و خود را به ندیدن زدند تا کار به اینجا کشیده شود. جایی که اگر فردا رژیم جمهوری اسلامی اعلام کند که بمب اتمی نیز ساخته است، کسی تعجب نخواهد کرد.
حال تکلیف چیست؟ آیا باید دست روی دست گذاشت تا قدرتهای ضد مردمی با زدوبند با رژیم ضدانسانی و فاشیستی ولایت فقیه سرنوشت مردم را به بازی بگیرند و یا با دمیدن به تنور جنگ، مردم را گوشت دم توپ خود کنند؟
مردم ایران در زد و بند و یا جنگ و درگیری دو طرف ضد انسانی این مناقشه هیچ منافعی ندارند. باید صف مستقل مردم را سازمان داد. باید با سازماندهی تشکلهای مستقل کارگران و مزدبگیران آنها را وارد میدان کرد. باید مردم حساب خود را از دو طرف این مناقشه جدا کنند و با طرد هر دو طرف و با برپایی صف خود، برای بدست گرفتن سرنوشت خویش تلاش کند.
منبع سایت " ایران نبرد "
قتل عام زندانیان سیاسی نادیده گرفته شد، سنگسار و برپایی چوبه دار در ملاء عام تحت نام دگرگونه گی فرهنگی توجیح شد و ظلم و ستم رفته به مردم زحمتکش، امورات داخلی دانسته شد. این زد و بندها تا جایی پیش رفت که به هشدار اپوزوسیون ایرانی در مورد تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتمی نیز ابتدا با شک و تردید نگریسته شد و با برپایی مذاکرات بی حاصل آنقدر به وقت کشی پرداختند تا اکنون که احمدی نژاد با صدای بلند اعلام می کند که رژیمش به تکمیل چرخه سوخت اتمی پرداخته است.
این امر که به مدد مافیای اتمی وابسته به عبدالقدیرخان، دلال اتمی پاکستانی و تحت نظارت سازمانهای اطلاعاتی غربی ممکن شده است، می رود تا جامعه جهانی را با خطری جدی روبرو کند.
اکنون که جامعه جهانی در برابر امری انجام شده قرار گرفته است، مقصر کیست؟ آیا می شود تنها پادوهای رژیم ولایت فقیه و آنانی که تا دیروز برای لانسه کردن آن و جا انداختنش در مجامع بین المللی فریاد اصلاحات در نظام را علم کرده بودند مقصر دانست؟ همانانی که هر جا برنامه ای برای افشا ظلم و ستم رژیم بود، فریاد بر می داشتند که اینان مخالف پا گیری دموکراسی در داخل هستند. همانانی که جلو در سفارتهای رژیم صف می بستند تا رای خود به پیشبرد دموکراسی را به صندوق ولایت فقیه بریزند و با این عمل برای آن مشروعیت دست و پا می کردند. آنها هم در این اتفاق به غایت خطرناک شریک اند و مقصر نابود سازی مردم ایران و منطقه هستند.
کشورهای اروپایی که منافع اقتصادی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح دادند نیز یک پای فعالیتهای اتمی رژیم هستند. آنها بودند که سر خود را زیر برف کردند و خود را به ندیدن زدند تا کار به اینجا کشیده شود. جایی که اگر فردا رژیم جمهوری اسلامی اعلام کند که بمب اتمی نیز ساخته است، کسی تعجب نخواهد کرد.
حال تکلیف چیست؟ آیا باید دست روی دست گذاشت تا قدرتهای ضد مردمی با زدوبند با رژیم ضدانسانی و فاشیستی ولایت فقیه سرنوشت مردم را به بازی بگیرند و یا با دمیدن به تنور جنگ، مردم را گوشت دم توپ خود کنند؟
مردم ایران در زد و بند و یا جنگ و درگیری دو طرف ضد انسانی این مناقشه هیچ منافعی ندارند. باید صف مستقل مردم را سازمان داد. باید با سازماندهی تشکلهای مستقل کارگران و مزدبگیران آنها را وارد میدان کرد. باید مردم حساب خود را از دو طرف این مناقشه جدا کنند و با طرد هر دو طرف و با برپایی صف خود، برای بدست گرفتن سرنوشت خویش تلاش کند.
منبع سایت " ایران نبرد "