خون ارغوان ها
قفس را بسوزان
رها کن پرندگان را
بشارت دهندگان را
که لبخند آزادی خوشه شادی با سحر بروید
سرود ستاره را موج چشمه با آهوان بگوید
برای دوست عزیزی که مینویسد : چشمان من اما... آرزوی دیدار... وطنی دارند که مجتبی سمیعی نژاد اش در گوشه زندان نپوسد... که مرگ حرف اول را در آن نزند!