دنیای بدون مرز و دوستانی بدون مرز
مایکل : متولد تایلند از پدری ایرلندی ( ملوان ) و مادر ی امریکائی ( وکیل ) در 1 سالگی به کشور آلما ن مهاجرت میکنند و تا 13 سالگی در آلمان زندگی میکند . پس از آن به انگلستان می آیند و الان سالیان هست که در لندن زندگی میکنه . هرچند "مایکل " هنوز زبان اولش و به نوعی خودش رو آلمانی میدونه !
دایانا : پدرالجزایری و مادر فرانسوی . متولد " جزایر کارائیب " و از 5 سالگی بزرگ شده پاریس . مدت 12 سال هست که دایانا در کشور مصر و شهر قاهره زندگی میکند .
راجر : متولد شهر برمینگهام از پدری انگلیسی و مادری پرتقالی . بزرگ شده کانادا و در حال حاضر مقیم امریکا
کارلوس : پدر و مادری اسپانیائی . متولد و بزرگ شده شهر " بارسلونا " در 19 سال احبر مقیم شهر لندن . همسرش " الیزابت " لهستانی است و این دو حدود 7 سال پیش در یکی از مهمونی های من آشنا شدند و 2 سال پس از آن ازدواج کردند . با استاندار مرز بندی های جغرافیائی تنگ نظران ، فرزند آنها اهل کجا خواهد بود ؟!
شارلوت : از پدر ومادری انگلیسی متولد هند و تا 8 سالگی مقیم هند . پس از اون مهاجرت به استرالیا و 15 سال هست در لندن زندگی میکنه . شارلوت 3 سال پیش با " جان " امریکائی ازدواج کرد و با هم در شهر لندن زندگی میکنند .
" تام" و " سالی " هر دوانگلیسی هستند و الان 5 سال میشه که به نیوزیلند مهاجرت کرده اند و دختر بسیار زیبا و 4 ساله آنها متولد نیوزیلند هست . در طبق برنامه هایشان در 5 سال دیگه برای همیشه به کانادا خواهند رفت .
" استیو " متولد شهر منچستر هست و در 2 سالگی به همرا خانواد ه اش به کشور " افریقای جنوبی " مهاجرت میکنند . 10 سال پیش بعد از جنگ و آپارتاید وحشتناک مابین سفید ها و سیاه پوست ها تصمیم میگیره برای همیشه به انگلستان برگرده و از او به بعد مقیم لندن هست.
" لزلی " متولد استرالیاست . پدرش انگلیسی و مادرش نیوزلندی است . در سن 18 سالگی برای ورود به دانشگاه به انگلستان میاد .چندی بعد با یک پسر اطریشی آشنا میشه و ازدواج می کنند. خانواده 3 نفری آنها مقیم شهر " گلاسگو " اسکاتلند هست.
" منجید " از پدر و مادری هندی ، متولد هند و بزرگ شده انگلستان هست . " جری " از مادر ی تایلندی و پدری استرالیائی متولد امریکاست . این زوج در لندن آسنا شدند و دختر اونها که متولد لندن هست " ایندیا " نام داره .
" سایمون " پدرش ایرونی ومادرش آلمانی است . متولد آلمان ولی چندین سال در انگلیس زندگی کرده و این روزها مقیم نیویورک هست
این نمونه ها فقط بخش کوچکی از حلقه بزرگ دوستان من هستند . با اینهمه تفاوت در ملیت ، مذهب ، رنگ پوست ، زبان ، فرهنگ و ... های مختلف چرا هنوز اکثر ایرانیانی که من دیده ام شدیدا " نژاد پرست " هستند ؟ البته که منظورم بیشتر ایرانیان مقیم خارج از ایران هست .
من خودم رو متعلق به همه دنیا میدونم و در قالب ها ی جقرافیائی و مرز بندی های روزمره امروزی جا نمی شم !