Tuesday, September 06, 2005

پائيز در راه است ...

هوای پاييزی لندن شروع شده ... خوشحالم که در نيمچه تابستون امسال در هوای آفتابی ، تنيس بازی کردم ...چند بار به لب دريا رفتم ... کلی چرخ سواری کردم ... 2 بار در درياچه بزرگ پارک شمال لندن شنا کردم و خلاصه از حداقل آفتاب حداکثر استفاده رو کردم ... در اينجا مدرسه ها از اول سپتامبر تا 15 سپتامبر باز ميشه و اين بستگی به محل زندگی و سال تحصيلی و ..داره ..دوباره بچه های روپوش پوش توی خيابونها شاد و خندان رفت و آمد میکنند ...کودکان با والدين و بزرگتر ها بااتوبوس و قطار به مدرسه ميرن ... گاهی که به حرف های نوجوان ها دانش آموز گوش ميدم ياد روزهای بی خيالی مدرسه رفتن های خودم می افتم ... دوران خوشی و شادی و بی خيالی از زندگی واقعی ! روپوش مدرسه ..کت ، شلوار ، بلوز سفيد و کروات فُرم پسر هاست بلوز سفيد و کراوات و دامن فُرم دختر ها ... تا جاييکه من ديدم و می دونم انگليس تنها کشوری در اروپا است که پوشيدن روپوش حتی در مدارس خصوصی هم اجباری است و اين برای دوستی که امروز برای يک سفر يک روزه از آلمان به لندن اومده بود کلی جاذبه داشت ... دوستی که روزهائی دور با هم کلی مسافرت کرديم ... ترکيه ..بلعارستان ...رومانی ...يوگسلاوی ( سایق ) ... لهستان .. و... چقدر فرصت امروز کم بود و حرفها زياد ! حالا با همسر نيمچه آلمانی اش در آلمان زندگی میکنه و صاحب 3 فرزند ! اين روزها مثل باد ميگذرند ... در موها ش کلی سفيد پيدا شده ... موهای من هم که همچنان شديدا در حال ريزش ! انگار گذر زمان رو ميشه توی آينه حس کرد !