Saturday, March 26, 2005

عيد ديدنی به سبک لندنی !

پس از چندين سال ، هنگام سال تحويل تقريبا عده زيادی از خانواده دور هم بوديم ! شامپاين ... سبزی پلو ماهی ... سبزه بزرگ و زيبا ... سفره هفت سين ... گفتگوهای نه چندان نوروزی ! راههای دور و نبود تعطيلات رسمی به مناسبت " نوروز ايرونی " در اروپا و امريکا باعث ميشه که زياد نشه دور هم جمع شد، مهمون عزيزی هم که از ايران اومده سال نو ی ايرونی متفاوتی شده بود . چند شب مهمونی های شب عيد هم به پايان رسيد ... يکی از مهمونی ها همزمان شده با تولد صاحب خونه ! ... ساعت 5 صبح بعد از کلی غذا و مشروب و ... بهتر از اين نميشه رقصيد ! مخصوصا که عکاس از همه مست تر باشه ! ...توی يکی از مهمونی های عيد نوروز ، آقائی نسبتا مُسن يک بطری ودکای " بالزام " توليد شده در زمان شاه رو آورده بود ...حالا چطوری اين همه سال اون رو توی لندن نگه داری کرده بود بماند ... قيمت يک ليتر مشروب روی برچسب شيشه نوشته شده بود " قيمت مقطوع : 18 تومان ! البته آقای ديگه ای که فکر کنم حدود 80 سال سن داشت می گفت که اون زمانهائی که اون ايران بوده قيمت " ودکای بالزام " 12 تومن بوده و لابد بعد ها گرون شده ! راستی با 12 تومن و 18 تومن هنوز ميشه چيزی توی ايران خريد ؟ يکی از مسائل خوبی که در اکثر سفره های هفت سين ايرونی امسال ديدم نبود " کتاب قران " بود. اينکه من هيچ اعتقادی به قران و بقيه اديان الهی !!! ندارم بحثی کاملا جداست .ولی خيلی دوست داشتم ايرونی هائی که کتاب قران رو همراه بقيه وسائل هفت سين می گذارند به من می گفتند که چه بهانه ائی برای اين ترکيب نا همگون آئين زرتشت و اصيل ايرونی با کتاب عرب های مسلومن داره ؟
از شانس بد فقط پس از چند روز شب زنده داری و چند تا مهمونی صدا ی من به کلی قطع شده !!! تو ی اين اوضاع دوستم از " کايرو " برای يک هفته به لندن اومده ...بهم زنگ زد و با شنيدن صدای من دادی کشيد از ترس ! انگار بيشتر دختر ها جيغ جيغو هستند ! ..آخرش مجبور شدم تلفن رو قطع کنم و روی موبايلش تکست بفرستم و جريان رو توضيح بدم ..خلاصه اين چند روزه شدم مثل فيلمهای چارلی چاپلين ! صامت و بی صدا فقط لبخند ميزنم و گاهی هم اخم ! جالبتر ين موضوع ديشب بود که 5 تا از دوستان انگليسی ام برای " سال نو " ايرونی من رو به بار و رستوران دعوت کردن به صرف " پيتزا و آبجو و شراب " اينهم سال نو ايرونی با ميزبانی انگليسی ها !!! خوشبختانه اونها از سبزی پلو ماهی نوروز خبر ندارن وگرنه از جونم سبزی پلو می خواستن ! فعلا برم چند تا ليوان آب جوش و ليمو عسل بخورم شايد اين تارهای صوتی ضعيف دلشون به حالم بسوزه و دوباره شروع به کار کردن بکنن ! بارونهای بهاری هم شروع شده ... قدم زدن توی پارکها لذتی غير قابل وصف داره ...فقط اميدورام بارون های بهاری بمونن و مثل پارسال به تند باد های بهاری/پائيزی تبديل نشن !
.. البته چو ن می دونستم که بيشتر ايام رو در خونه نيستم حوصله تهيه سفره هفت سين رو نداشتم تازه امسال اينقدر سفره هفت سين ديدم که فکر نکنم هوس چيدن سفره و دردسرهاش رو بکنم ! اينهم عکسی از سبزه زيبائی که خودم درست کردم !
اين جمعه و دوشنبه هم که تعطيلات عيد پاک مسيحی " Easter " هست و 4 روز تعطيلی ميشه کلی گردش و تفريح کردمعمولا همه شکلات های توخالی بزرگ به شکل " تخم مرغ" و يا " خرگوش " به دوستان و بيشتر به کوچکتر ها هديه ميدن