آوای تکراری ... من از تکرار گريزانم ، گاهی انگار چاره ديگری نيست ...گفته بودمت " ميخ آهنين نرود درون سنگ ! به ُگمانم باز فراموش کرده ای ! مدتهاست که فراموش شده ای ... ِِای فراموشکار ... از اين کوی و فصل بگذر ... همچنان که گذشتم ...
Hey, told you that so many times before , hate to repeat myself , you should know that by now
NO ONE CAN GO BACK
AND
MAKE A NEW BEGINNING
BUT
ANYONE CAN START FROM NOW
AND
MAKE A HAPPY ENDING