Thursday, February 10, 2005

قيام بهمن 57 گرامی باد !


صدائی بلند و رسا از بلندگو ئی که روی مينی بوسی نصب شده بود فرياد می زد:"مردم امام حکم جهاد نداده، برويد به خانه هايتان." ابتدای خيابان تهران نو بود، بعد از ميدان فوزيه که بچه ها مشغول سنگر بندی بودند. خبرها لحظه به لحظه می رسید و موقعيت گارديها که برای سرکوب همافران می آمدند را بازگو می کرد. صدای بالای مينی بوس که گوينده اش هادی غفاری بود، وقتی ديد کسی گوشش به او بدهکار نيست، خفه شد. اولين تانک در يک مبارزه نابرابر در مقابل مردم، زير پل ميدان از کار افتاد و نشان داد که نيروی مردم بسيار قويتر از اسلحه های آمريکايی و انگليسی شاه است.
امام هادی غفاری ها حکم جهاد نداد ولی مردم شتابان کوکتل مولوتوف درست می کردند. فرياد التماس جارچی بندوبست بازان به جايی نرسيد و زنان و دختران شتابان صابون رنده می کردند. مادران هربار که به آشپزخانه سر می زدند به جز لقمه ای برای تلاشگران، شيشه های آبغوره و آبليمويی که در آشپزخانه خالی شده بود را به همراه می آوردند. همه در خیابان بودند ولی منبع تدارکات این رزم خيابانی، مادرانی بودند که با توسل به صابون رختشویی، رنده، مقداری نفت يا بنزين، شيشه آبليمو و آبغوره که با تکه ای پارچه فتيله گذاری شده بود، قدرت نمايی می کردند؛ آخر تصميم داشتند که با حکومت خودکامه تعيين تکليف کنند. مهربانی سرتاسر محله موج می زد و دستهايی که نان و پنير و سبزی را به تساوی تقسيم کند، بسيار بود. کيسه هايی که از شن و ماسه يا خاک پرشده بود، دست بدست تا محل سنگر می رسيد و هزاران دست برای برداشتن داوطلب بود. هرکس نگران ديگری، که صدای رگبارمسلسلی در فضا پيچيد و فرمان آماده باش داد...
امام اسمال تيغ زنها حکم جهاد نداد ولی يک واحد از رزمندگان فدايی برای تسخير راديو و تلويزيون دست بکار شد. جوانان بسياری همراهشان بودند. رفيق قاسم سيادتی عضو کميته مرکزی سازمان چريکهای فدائی که فرماندهی عمليات را بعهده داشت، در داخل ساختمان به خاک افتاد. ولی راديو و تلويزيون فتح شد و بدست مردم افتاد. وقتی علی حسينی در تلويزيون ظاهر شد و دستها را بالای سر برهم کوبيد و دريکديگر گره زد، مردم نفس راحتی کشيدند. حالا ديگر تلويزيون در اختيار آنها بود...
امام ماشاالله قصابها حکم جهاد نداد ولی از ضلع جنوبی، پادگان عشرت آباد مورد حمله قرار گرفت. از سوراخی که در ديوار ایجاد شده بود، مردم به پادگان رخنه کردند و در عرض چند ساعت سقوط کرد. مردم زيادی مسلح شدند و کلانتری ها بيش از اين نمی توانستند در برابر آنها مقاومت کنند. کميته های محلی به سرعت سازمان داده شدند و برای حفاظت از محله مردم دست بکار شدند...
همزمان با حضور مردم در خيابانها و درگيری با نيروهای سرکوبگر، آخرين مرحله تحويل و تحول زد و بند چيها در پشت پرده انجام گرفت و بار ديگر نفس اژدها بهار آزادی مردم را زهر آگين کرد. بار ديگر ديو استبداد سر برآورد و هزاران نفر را بلعيد. کام شيرين نشده مردم به تلخی گراييد و چوبه های دار و ميدانهای تير، جای مهربانيها را گرفت.
در سالگرد اين حماسه غرور آفرين، آزادی کُشانی که اعتماد مردم را به يغما برده اند، پی در پی از مردم درخواست می کنند که برای بزرگداشت اين روز به ميدان بيايند. اما مردمی که هادی غفاری و زهرا خانم و حسن آيت را بياد دارند، می دانند که وارثان مهربانی های آن روزها اين ديوهای امروزين نيستند. دزدان و آدمکشان ضد آزادی را هيچگونه پيوندی با حماسه بهمن ماه 57 نيست. آزادی و عدالت خواسته قيام بهمن بود که برای بدست آوردن آن هنوز ما در تلاشيم. به همين دليل قيام بهمن را ارج می نهيم و به آرمانهايش احترام می گذاريم و در تداوم آن می کوشيم.
قيام بهمن بر همه آزادی خواهان مبارک باد!
نويسنده : جعفر پويه به نقل از سايت " ايران نبرد "

بر پا خيز از جا کن بنای کاخ دشمن گوش کنيد

22 بهمن با طنز تلخ عبدالقادر بلوچ رو از دست ندهيد