Sunday, December 19, 2004

گپ های ايام کريسمس !
چندی پيش در خونه دوستی با فردی " اسرائيلی " آشنا شدم ... بعد از چند دقيقه گفتگو متوجه شدم که تا به حال با مردی با اين تفکر ات ارتجاعی ، در عمرم برخورد نکرده ام ... منهم که معمولا سرم برای اين جور بحث ها درد میکنه شروع کردم ... " ديويد " با پرروئی از تمام جنايات دولت اسرائيل دفاع می کرد ...طرفدار سخت جورج بوش بود ... با هرگونه پديده غير مذهبی ( طبعا مخالف مذهب خودش ) شديدا مخالف بود ... بزرگترين هراسش از جامعه مدرن غربی " انحراف " فرزندانش بود ...البته انحراف از نظر اون سرپيچی از قوانين ارتجاعی مورد پسندش بود.مثلا میگفت اگر روزی پسرم با گوشواره به خونه بياد يا اون رومی کشم و يا خونه رو منفجر می کنم ! و يا اگر دخترم روی بينی اش رو سوراخ کنه و لوازم تزيئنی استفاده کنه و .... و...و .. بهرحال متوجه شدم که "انسانيت " در مرام ايشون معنی خاص خودش روداره ... اطاعت از تمام قوانين واقعا ارتجاعی قرنهای پيش ...حيف که بعضی از بحث ها رو بخاطر زيادی سکشوال و گرافيک بودنش نمی تونم اينجا بنويسم ... راستش تا به حال با انسانی به اين دگمی برخورد نکرده بودم ... چون اون اصلا آزادی فردی و موجوديت مستقل " انسان ها " رو قبول نداشت ... پس از 2 ساعتی گفتگو حسابی از پا در اومده بودم... به نقطه ضعف بيش از 99 % از مذهبی هائی که تا حالاديدم اشاره کردم و پرسيدم اگر دخترت چند سال ديگه بياد و بهت بگه که " لزبين " هست و يا پسرت " گی " باشه چی ميکنی ؟ انگار که بدترين فحش دنيا رو بهش دادم ... چند دقيقه ای سکوت همراه با بهت و بغض بهم تحويل داد ...بعدش برای اينکه خودش رو نبازه گفت حتما داری شوخی می کنی و تو اين بيمار ها ؟!؟!؟ ( چندين کيلومتر فحش ...) رو ادم حساب نمی کنی ؟ وقتی فهميد که من اصلا چنين نظری در مورد افراد همجنسگرا ندارم و اتفاقا 2 تا از دوستان بسيار باسواد و خوب من هر دو همجنسگرا هستند داشت شاخ در می آورد ... و اعلام کرده که : جی ، تو زيادی ليبرال هستی و اون ديگه نمی تونه با من بحث بکنه ... تشکر کردم و گفتم خوشحالم که اينطوری در مورد من فکر میکنی ولی من فقط يک انسان معمولی هستم که در اثر معاشرت ، مسافرت ، مطالعه و زندگی در قرن 21 ... سعی می کنم با نسل پدر بزرگم تفاوت هائی داشته باشم ... نميشه در قرن اينتر نت در کشوری پيشرفته با افکار پوسيده زندگی کرد ... صاحبخونه که ديد " ديويد " حسابی عصبانی است و کم کم داره به مرز سکته نزديک ميشه پا درميونی کرد و بهش گفت چرا از اول به " جی " نگفتی که تو يک صهيونيست به تمام معنا هستی ؟ و آقای " ديويد " خان فرمود اگر از اول کار دست خودم رو رو کنم که ديگه نميشه به راحتی از دولت اسرائيل دفاع کرد ؟!؟ گيلاس شرابی بر داشتم و به آشپزخونه رفتم ...چند دقيقه ای طول کشيد تا بتونم اينهمه " ارتجاع فکری "رو هضم کنم !