Monday, August 02, 2004

در کوچه ها نيستی
شهر " تو" را بخاطر نمی آورد
ستاره ای " برايت " نور افشانی نمی کند
خورشيد " تو" را از ياد برده
و ماه "تو" را نمی بيند
تو" ديگر هيچ جا نيستی"

خورشيد شب - لبخندی به رويم ميزند -
ستاره ای نويد ميدهد :
فردا ، روز ديگری است