Saturday, July 10, 2004


از کنار آينهْ شکسته ام آرام ، بگذر
در، پنجره چوبی نيمه بازم نگاه نکن
پشت صدای رودها و موجها
نوک قله کوهها
ميان جنگهای پر شاخ و برگ
يا وسط هياهوی شهر های شلوغ
دنبالم نگرد
نيستم ، ديگر مرا نخواهی ديد
آينه ام را هرگز با تو قسمت نخواهم کرد

رفتم بی آ نکه صدای بال رفتم را بشنوی
دنبالم نگرد
سايه ام را هم ديگر نخواهی ديد