Glastonbury Festival
يکشنبه هم که اوج فستيوال موسيقی Glastonbury Festival بود . يادش بخير دوران تحصيل که حوصله ای بود ، چند بار با دوستانم به اين فستيوال چند روزه پر هياهو رفتيم . بايد جوانتر بود ( تين ايجر و ..) تا از فستيوال بطور کامل لذت برد ..چند شبی بيخوابی ، مشروب خواری فراوان ، اجرای موزيک زنده گروه های معروف و اکثر جديد و کلی هم غير حرفه ای با صدای بلند ، رقصيدن زير بارون ، جيغ زدن های بی علت و يا از فرط شادی و هيجان ، سيگار های حشيش و گراس و قرص های اکس ته سی ! ( برای اونهائی که اهلش هستند ! ) مخصوصا که اون سالها مصرف اين چيزها در انگليس ممنوع بود . زندگی در چادر و کيسه خواب و خيس شدن در بارون که هميشه حداقل يک روز از فستيوال بارون شديد مياد. گل و شل و بی خيالی برای چند روز. غذای های بد مثل همبرگر و ساندويچ وچيپس برای چند روز .. چند سالی ميشه که به " گلاستون بری فستيوال " نرفتم ... انگار برای همه اينکار ها و... بايد کمی جوانتر بود ... در ميانه سومين دهه زندگی انقدر جوان نموندم که از تمام اين شرايط مانند ساليان پيش لذت ببرم ... شايد روزی و سالی ديگر دوباره هوس رفتن به فستيوال به تمام شرايط خوب و بدش به سرم زد ... شايد اگر " قلبم " کمی جوانتر شود .
امسال بياد گذشته ها قسمت هائی از برنامه رو از تلويزيون تماشا کردم ... نصف العيش ، وصف العيش !