Surprise Party
دیشب بمناسبت جشن تولدی عزیزی، براش سورپرایز پارتی گرفتم . از روی تلفن موبایلش شماره یکسری از دوستهای ایرونی اش رو پیدا کردم و بهشون زنگ زدم . چقدر جمع کردن 30 تا ایرونی حتی برای یک جشن تولد سخته ! البته من به همه گفتم " لطفا بچه نیاوريد " برای همین فکر کنم خیلیها تو زدند ! که بهتر ! نمی دونم ایرونیها کی میخواهند بفهمند که چون بچه دار شدند محکوم نیستند که تمام 24 ساعت عمر رو با بچه های نازنینشون !!! سر کنند . تازه مهمونی آدم بزرگهاست و تا نیمه شب میخوان شلوغ کنن و مشروب و ... اصلا جای چند تا فسقلی نیست . خوشبختانه همسرش و بچه هاش با اینکه از مهمونی خبرش داشتند ، اصلا " لو " نداد ه بودند . شبنم و شایان { تنها بچه های مهمونی }هم مثل 2 تا بچه خوب کادوهای مامانشون رو دادن و ساعت 10شب بعد از شام ، رفتن خونه دوستشون و شب هم موندن . بزرگترها هم که هر کی هر هنری داشت دیشب رو کرد . برای منکه تقریبا به مهمونی ایرونی نمیرم { چون دعوت نمیشم !!} تجربه خوبی بود و همه چیز خوب پیش رفت.
الان ساعت 5 صبحه و باید برم کمی خونه رو مرتب کنم و چمدون سفر م رو ببندم. برای 10 روز دارم میرم تفریح و اسکی و می دونم که توی این مدت طاقت نمیارم و به واسطه Laptop گرامی در اینترنت خواهم بود.