Wednesday, January 07, 2004

با تو َام
با " تو "
که آنسوی شعرها ،
آرزوها ،
اميد ها ،
و در َپس روزهای آينده ام ،
نشسته ای

...


برای
" چشمانم "
لبخندی
و برای
" قلبم "
پيغامی بفرست
گذشته را با شادی بدست باد سپرده ام
و تنها مانده ام

و " تو " می توانی به لبخندی با شادی
" آينده ام " را بسازی

...

منتظرم
ديروز ، امروز ، هر روز