Sunday, December 14, 2003


ايام کريسمس ، سرما ، روزهای کوتاه ، جشن ، فستيوال و مهمونی هاش شروع شده از پنجشنبه شب تا حالا چند ساعت بيشتر نخوابيدم ! امروز هم دارم ميرم کنسرت مرضيه وChris De Burge هم در اين کنسرت هست بياد دوران بچگی و نوجوانی که آهنگهاش رو گوش ميکردم . امسال که دخترش هم برندهMiss World شده لابد امشب از خوشحالی سنگ تموم ميگذاره !؟! اين چند روزه همه اش بيرون بودم..بابا من چيکار کنم 24 ساعت هم شد استاندارد شب و روز ؟چرا اينقدر کم ؟ عجب خدای خسيسی ؟!؟ چندين ساله که آرزو ميکنم روزهام حداقل36 ساعت باشه ...هميشه وقت کم ميارم مجبورم روزی 2 تا 3 ساعت بخوام { تازه اصلااگه بخوابم !} اگه کسی راهی بلده که اين روزهای کوتاه و زود گذر رو کمی کش بدم...لطفا پيشنهاد بده !