Monday, March 03, 2003




ا مواج دريا
رقص کنان و خرامان شور عشق ، نشاط و زند گی به پيش پای ميريختند
موج دريا بوسه بر ساحل شنی ميزد
دريا روشن بود و آسمان آ بی
من بود م و تو بودی و خنده های بی ا مان

ا مواج دريا
می خرا ميد ند ، می خروشيدند و مي پا شيد ند بر سا حل
دريا تيره شد و آ سمان نيلگون
من بود م و تو بودی نگاههای نگران

ا مواج دريا
می کوبند و ميخرا مند بروی ساحل ، دريا خشمگين و آ سمان غران
دريا طوفانی شد وآ سمان باريد
من بود م و تو بودی و چشمهای گريان